جی5 لاین: حکیمی فرزانه در صحرایی زندگی می کرد که روزی جوانی به سراغش آمد .
جوان گفت:پدر من هرچه داشتم فروختم و حاصلش را به فقرا بخشیدم فقط چیزهای اندکی را که به من کمک می کنند در اینجا سرکنم نگه داشتم می خواهم به من راه رستگاری را نشان دهی.
حکیم از مرد جوان خواست تا همان چیز های اندک را نیز بفروشد و از شهر قدری گوشت بخرد و در بازگشت گوشت را به اندامش ببندد.
جوان طبق دستور عمل کرد. در راه بازگشت سگ ها و لاشخورهاییی که گوشت را میخواستند به او حمله کردند.
وقتی جوان برگشت اندام مجروح و لباس پاره پاره اش را به حکیم نشان داد و گفت: من برگشتم.
حکیم گفت:کسانی که راه جدیدی را آغاز می کنند اما می خواهند ذره ای از زندگی پیشین را نیز به همراه داشته باشند گذشته شان عذابشان می دهد.
فرزانه ای ژرف نگر می گوید:
گذشته مرده است اگر لاشه گذشته را به دنبال خویش بکشیم توآن حرکت به سوی آینده را از دست می دهیم.
- منبع تصویر: rosemarydo
- منبع اصلی:خودت باش جلد یکم/ مؤلف : سعید گل محمدی/ انتشارات آسیم
نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.
هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید.
برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید از انتشارات آسیم داشته باشید تا علاوه برحمایت از ناشر محترم و مترجم گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.
در زمان حال زندگی کنیم