دست مرا بگیر.
جی۵ لاین:روزی ملا نصرالدین همراه دوستانش در صحرا مشغول گردش بود. بعد از خوردن غذا به کنار استخر بزرگی آمدند تا دست و صورتشان را بشویند. ناگهان پای ملا لغزید و در استخر افتاد. هر […]
جی۵ لاین:روزی ملا نصرالدین همراه دوستانش در صحرا مشغول گردش بود. بعد از خوردن غذا به کنار استخر بزرگی آمدند تا دست و صورتشان را بشویند. ناگهان پای ملا لغزید و در استخر افتاد. هر […]
جی5 لاین: حکیمی فرزانه در صحرایی زندگی می کرد که روزی جوانی به سراغش آمد . جوان گفت:پدر من هرچه داشتم فروختم و حاصلش را به فقرا بخشیدم فقط چیزهای اندکی را که به من کمک […]
جی5 لاین: دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور می کردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند. یکی از آن ها از سر خشم ، بر […]