پرسش و پاسخ:

داستان های اخیر

فروشنده ی دوره گرد این بسته ها را برای شما فرستاد

نی را بیاور نغمه ساز کن

خجالتی مثل موش،شجاع مثل شیر

همین الان و از خودمون شروع کنیم.

همسايه ات را دوست داشته باش.

رم یک روزه ساخته نشده است

کارگر مشغول کار روی برج

من همه ی میمون های روستا و جنگل را خریدارم.

سربازان از کنار مجسمه گلی رد شدند و متوجه ارزش آن نشدند.

مجسمه بودای طلایی

نیزه ماهي در حالی تلف شدکه منبعي از غذا در اختيار داشت.

دعا در طلب باران و داستان راز

این دو نفر قصد دارند دو خانه را تبدیل به یک خانه کنند!

چگونه مطالعه ی کتاب را برنامه روزانه ام نهادینه کنم تا به اهدافم برسم؟

خودش خواسته بود که بمیرد.

من می خواهم آمدن بهار را نوید دهم

رشد و بلوغ

بر عکس من، تو بسیار زیبا هستی

سایه ی دختر

در آن لحظه فقط رویایی دور از دست بود!

فارغ التحصیلی دانشگاه