جی5 لاین: در شهر بانکوک،معابد بسیاری وجود دارد.یکی از آن معابد بودای طلایی نام دارد.در بدو ورود به این معبد مجسمه بودا که از طلای خالص ساخته شده چشم هر بیننده را خیره می کند.
در کنار این مجسمه ی بی نظیر تاریخچه ی آن را چنین میخوانیم:
در سال 1957 گروهی از راهبان مجبور شدند مجسمه گلی معبد خود را به جای دیگری منتقل کنند.چون قرار بود از وسط معبد بزرگراهی عبور کند وقتی مجسمه را بلند کردند، متوجه شدند که سنگین تر از آن است که بشود جا به جایش کرد.
اتفاقا در آن موقع باران می بارید و رهبر راهبان نگران بود که مجسمه گلی بشکند،به دستور او مجسمه را خواباندند و روی آن را با پارچه ای پوشاندند تا از گزند باران در امان بماند.
شب که رهبر راهبان به سراغ مجسمه رفت دید قسمتی از مجسمه ترک خورده است و برق عجیبی از آن ساطع می گردد.
از حیرت خشکش زد. دستور داد میخ و چکش بیاورند و گل روی مجسمه را با ضربه هایی از بین ببرند.
ناگهان مجسمه ای از طلای خالص عیان گشت.
مورخین معتقدند سالها پیش از کشف مجسمه توسط این راهب،ارتش برمه که در آن زمان سیام نامیده می شد به تایلند حمله کرد.
راهبان آن منطقه فکر کردند که در این حملات ممکن است مجسمه ی طلا به غارت برود به همین دلیل روی آن را گل گرفتند. بنابراین سربازان برمه از کنار مجسمه گلی رد شدند و متوجه ارزش آن نشدند.
این مجسمه تا سال 1957 دست نخورده باقی ماند.
جی5 لاین . کام
منبع اصلی: سالنامه نسل روشنیدگان
منبع تصویر : Blog Spot
بازنویسی و انتشار:الناز قربانی
هر روز، ساعت ۷ صبح یک داستان مثبت در جی۵ لاین منتشر خواهد شد، اگر می خواهید روزی یک داستان انرژی بخش به ایمیل شما ارسال شود، صفحه “فیدبرنر” را مطالعه فرمایید. همچنین برای دیدن سایر داستان ها به صفحه لیست داستان های مثبت مراجعه کنید.
فکر کن تو اون لحظه و پس از کشف مجسمه ی طلا تمام راهب ها و کسایی که برای عبادت میومدن و هر روز اون مجسمه رو با نمای گلی میدین،چه حسی بهشون دست میده؟ ادم فکر میکنه همه ی عمرش تو بی خبری بوده حس بدی هستش
من هروقت کاری را با توجه و تمرکز انجام میدهم نتیجه فوق العاده ای می گیرم
خوب بود ی موقع هایی در اطرافمان چیزهای با ارزشی را میبینیم ولی بی توجه از کنارش رد میشیم
دقیقا می خواستم همین نظر شما رو بگم!!!!!
داستان جالبی بود.
یاد این جمله افتادم که می گن طرف ظاهرش اینطوری هست ولی تو سینه اش یه قلبی از طلا داره.