جی۵ لاین:دخترک طبق معمول هر روز، جلوی ویترین کفش فروشی ایستاد و به کفش های قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد. بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد و یاد حرف پدرش افتاد: اگه تا پایان ماه ، هر روز بتونی تمام چسب های زخم رو که داری بفروشی، آخر ماه کفش های قرمز رو برات می خرم. دخترک به کفش ها نگاه کرد و با خودش گفت: یعنی من باید دعا کنم که هر روز ، دست و پا یا صورت 100 نفر زخم بشه تا … و بعد شانه هایش را بالا انداخت و به راه افتاد و گفت: نه ، خدا نکنه … اصلا کفش نمی خوام.
منبع تصویر: wowowall
- منبع اصلی: تو،تویی؟!/جلد دوم/ مترجم و گرد آورنده امیر رضا آرمیون/انتشارات ذهن آویز
- نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.
هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید.
برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید ازانتشارات ذهن آویز داشته باشید تا علاوه برحمایت از مترجم گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.
کفشهای قرمز بهانه ای بود که به رفتارم با دیگران فکرکنمممممممممممم.شیدا 😀 😀 😀
مهربونی صفت بارز عاشقان خداست وانسانهای پاک ومومن از آن سرشارند