جی5 لاین: مرد نیازمندی برای درخواست کمک مالی به در خانه ثروتمندی رفت، خواست در بزند که ناگه صدای صاحبخانه را شنید که با تندی به مستخدمش می گوید: چرا چوب کبریت های سوخته را دور ریختی؟
با شنیدن این سخن به بخت بد خود لعنت فرستاده و قصد رفتن می کند که صاحبخانه در را باز کرده و می پرسد: امری داشتید جناب؟
مرد گفت: عرضی داشتم که پشیمان شدم از بیانش…
صاحبخانه: چرا؟ موضوع چیست؟
مرد از نیاز خود صحبت کرده و علت ناامید شدنش را نیز بازگو می کند، صاحبخانه نیز با محبت و گشاده رویی به او کمک می کند، مرد که بعد از ناامیدی کامل به خواسته اش رسیده بود می پرسد شما که از چوب کبریت های سوخته هم نمی گذشتی چطور با من اینگونه سخاوتمندی؟ صاحبخانه لبخندی زده و می گوید: حساب به دینار، بخشش به خروار…
جی۵ لاین . کام
منبع اصلی: کتاب ضرب المثل های معروف ایران – مهدی سهیلی – موسسه مطبوعاتی شرق
منبع تصویر:tinypic
بازنویسی و انتشار: حمید توکلی کرمانی
- مردی که کیسه شن قاچاق می کرد
- تماشاگران آنقدر به وجد آمده بودند که تا آخر مسابقه آنها را تشویق می کردند.
- هر دو پیچک در ابتدا شبیه هم بودند.
- غیبت و زیرآبزنی یکی از عادات همکاران جدیدم بود
هر روز، ساعت ۷ صبح یک داستان مثبت در جی۵ لاین منتشر خواهد شد، اگر می خواهید روزی یک داستان انرژی بخش به ایمیل شما ارسال شود، صفحه “فیدبرنر” را مطالعه فرمایید!
هاجرجون اگر ترفندهای زندگی روبلد باشی از چوب کبریت سوخته استفاده میکنی
ای کاش همه این ترفندها را بلد باشند
یک سوال پیش میاد و اون اینکه واقعا چوب کبریت سوخته به چه دردی می تونه بخوره؟؟؟ ?:-)
چقدر جالب. نمی دونستم داستان این ضرب المثل رو
مرسی از زحمتتون
قشنگ بود :-))
چه بخشنده!!!زیبا بود ممنون 😉 😉 😉