جی5 لاین : توماس میلر مدیر کل شرکت بیمه ی عمر ماساچوست موچوال و همسرش در بزرگراه بین ایالتی رانندگی میکردندکه متوجه شدند بنزین اتومبیل رو به پایان است. ویلر از خروجی بعدی بزرگ راه خارج شد وپس از مدت کوتاهی یک پمپ بنزین مخروبه که فقط یک دستگاه پمپ داشت پیدا کرد.
او از تنها فردی که آن جا بود خواست که باک اتومبیل را پر کند و نگاهی هم به روغن موتور بیندازد.سپس به قدم زدن در اطراف پمپ بنزین پرداخت تا خستگی پاهایش برطرف شود.
هنگامی که توماس به سمت اتومبیلش باز میگشت متوجه شد که متصدی پمپ بنزین و همسرش گرم گفت و گوی شادی هستند.او پول بنزین را پرداخت کرد و سوار اتومبیل اش شد.
هنگام حرکت، متصدی اتومبیل دستی تکان داد و رو به همسر توماس گفت:
از صحبت کردن با شما خوشحال شدم.
به محض خروج از پمپ بنزین ویلر از همسرش پرسید که آیا آن مرد را میشناخته؟
همسرش بلافاصله تصدیق کرد و گفت که آن ها در یک دبیرستان درس خوانده بودند.
ویلر به خود بالید و گفت:ای خدا!!! پس تو چقدر خوش شانس هستی که با من ازدواج کردی! چون در غیر این صورت الان به جای اینکه همسر یک مدیر کل و ایده ال باشی با یک متصدی پمپ بنزین ازدواج کرده بودی!
زن جواب داد:نه عزیزم اگر با او ازدواج می کردم مطمئنا او مدیر کل بود و تو متصدی پمپ بنزین بودی!
منبع اصلی: کتاب سوپ جوجه برای روح زن و شوهرها /باربارا دی آنجلیس، جک کانفیلد، مارک ویکتور هانسن/انتشارات جیحون
منبع تصویر: Big Red Kev
انتشار: ا.قربانی
هر روز، ساعت ۷ صبح یک داستان مثبت در جی۵ لاین منتشر خواهد شد، اگر می خواهید روزی یک داستان انرژی بخش به ایمیل شما ارسال شود، صفحه “فیدبرنر” را مطالعه فرمایید. همچنین برای دیدن سایر داستان ها به صفحه لیست داستان های مثبت مراجعه کنید.
خیلی بده آدم عقل خودشو بالاتر از عقل همه چیزو همه کس بدونه….
عاشق خودمم و لا غیر 😎 😎 😎 😎 😎
چه جواب دندان شکنی!!! 😀
پشت گرمی و سکوی پرتاب همه ی ادمای موفق ، ادمایی بودن که در اطرافشون زندگی میکردن و در واقع فکر نمیکنم هیچ فرد موفقی پیدا بشه که تنهایی به جایگاه رفیع خودش برسه و خانوادش و یا معلمش یا دوستانش نقشی نداشته باشن و مهمتر اینه که تو اون جایگاه اطرافیانش رو فراموش نکنه یعنی کسایی که باعث شدن الان اون شخص تو موقعیت فعلی اش باشه. 😎
,(If you have a goal (dream
you must be have team
اگر آرزو یا هدفی داری باید تیم هم داشته باشی
🙂 :laugh: