پاداش

جی۵ لاین: روزی در آسمان دو فرشته به هم برخورد میکنند و هرکدام از این فرشته ها ماموریت خاصی در زمین داشتند، اولی از دومی پرسید: ماموریت شما در زمین چه بود؟ گفت : من رفتم به شهری که پادشاهی کافر، بد اخلاق و زور گو …. در بستر بیماری بود و طبیب های دربار تنها راه بهبود پادشاه راخوردن ماهی که هیچ وقت به ساحل نمی آمد، بود. مردم آن شهر برای بهبودی پادشاه خود هر روز در ساحل منتظر بودند شاید ماهی به ساحل بیاید و آن را شکار کنند. من ماموریت داشتم آن ماهی را به ساحل بیاورم تا مردم شکار و به پادشاه خورانده و بهبود یابد.دومی به اولی گفت شما چه ماموریتی داشتی؟پاسخ داد: من در شهری رفتم که در یکی از خانه های آن شهر خانواده ای زندگی میکردند مسلمان و پدر خانه مومن و با تقوا بود ولی از فقر و گرفتاری عذاب می کشیدند ، به من ماموریت شد که بروم در آشپژخانه آنها و دیگ غذا رو که درونش گیاه و علف جوش داده بودند را سراریز کنم .هردو کنجکاو شدند که چرا اآنکه بد و کافر بود ماهی دادند تا بهبود بیابد و شخصی که مسلمان و با تقوا بود دیگ غذای آنها را سراریز کردند !!!تصمیم گرفتند پی جواب از خدا باشند ؟هردو سوال کردند و خدا چنین جوابی به ایشان پاسخ داده شد: “ماموریت اولی : آن پادشاه در کنار بد خلقی که داشت و بد رفتاری به ساکنان آن شهر ، خوبی هایی هم داشت و کارهای خیری هم کرده بود من ماهی که برای بهبودیش به او دادم جواب آن کارهای خیری است که در این دنیا کرده بود که مبادا در آخرت نگوید من کار خیری هم کرده بودم و پاداش آن را میخواهم که پاداش آن را دنیوی توسط تو دادیم.ماموریت دومی : درست است که پدر خانه مسلمان و باتقوا بود ولی یک گناه کوچکی کرده بود که خواستم در همین دنیا جزا ی او را بدهم که کار به آخرت نکشد وآن بود جلوی زن و بچه هایش شرمنده باشد و عذابی بالاتر از شرمندگی نیست که تورا مامور کردم دیگ غذا ی آنها رو سراریز کنی” .

منبع تصویر:blo
ارسالی از دوست عزیزمان آقای عبدالرحیم
  •  نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.

هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید. 

برچسب ها: , , , , , , , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
8 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
یونس درسار
یونس درسار
10 سال قبل

لزدبلزای

حمید شهبازی
حمید شهبازی
10 سال قبل

بعضی وقتا میخوایم حتی از خدا هم اشکال بگیریم و این یعنی چی؟یعنی منفی نگری و همیشه دنبال پیداکردن اشتباهای مردم تو زندگی ،تو کشورخودمون این مساله خیلی زیاده ،اگه من سعی کنم مشکلای خودم و فقط خانواده ی خودم و پیدا کنم و در صدد حل کردنش بلند بشم خیلی بهتراز اینه که از تمام عالم و آدم غلط بگیرم و هیچ راهی هم نداشته باشم برای حل کردنشون ،تازه اکثراوقات هم فقط قصد نمک پاشیدن به زخمای مردم رو داریم که خوب نیست،من اینو از داستان صادرات قورباغه از کشورهای جهان سومی به انگلیس یاد گرفتم که از… بیشتر بخوانید

شهزاد
شهزاد
10 سال قبل

چرا داستان هایی میسازیم که دنبال جواب سوالات خودمون از خدا رو این جوری جواب داده باشیم؟ اصلا مگه خدا با قوانین های ما کار میکنه؟ اصلا داستان قشنگی نبود. چون قوانین خودمون رو روی کارهای خدا گذاشتن اصلا قشنگ نیست. با این قوانین و با این داستان های فکاهی فقط داریم به خوانننده القا میکنیم که اگه یه مشکلی برات پیش اومده از گناه خودته یا این نعمت سزای کار خودته. پس قوانین خدا چی میشه؟ مگه ما میتونیم از کارای خدا سر در بیاریم که ور میداریم داستان سر هم میکنیم؟ قواین خدا رو خودش میدونه و خودش.… بیشتر بخوانید

عبدالرحیم
عبدالرحیم
10 سال قبل
پاسخ به  شهزاد

سلام شهزاد این داستان رو من از یک شیخ د رمسجدمون شنیده هستم اصلا مهم نیست قشنگ باشه یا نباشبه لطفا عدل خدا رو درنظر بگیر ؟ چرا خانواده ای مریض سرطانی داره ؟ میگی قسمت است درست، بعضی جاها بر میگرده به گناه بعضی جاها شخص شفا پیدا میکنه برمیگرده به پاداش خلاصه کلام من نمیخوام اینجا واسه کسی ارشاد یا امرمعروف یا … کنم مهم این اون شخصی که از این داستان نتیجه میگره به بدونه کار خیر پاداش دارد و کار بد عذابی دارد میخواستم بیشتر توضیح بدم ولی به دلیل بعضی چیزها نمیخوام توضیح بدم بد… بیشتر بخوانید

شهزاد
شهزاد
10 سال قبل
پاسخ به  عبدالرحیم

بله، این که هست ادما خیلی وقت ها در ورطه ازمایش هستند. من دارم اینو میگم که چرا ما همش دنبال قانون گذاشتن هستیم. خیلی وقت ها اتفاقات با چرتکه های ما جور در نمیان. اگه این ذهنیت رو داشته باشیم که مثلا من ادم خوبیم و همه کارام درسته چرا این مشکل رو دارم همیشه از خدا طلب کار میشیم و این کلا ما رو میبره زیر سوال چون فقط برای بندگی و زندگی خلق شدیم نه اعتراض. چرا ماها نمیایم روی بندگیمون کار کنیم روی فرمان پذیریمون؟ میدونستید فرشته هایی تو درگاه خدا هستند که اون قدر مشغول… بیشتر بخوانید

عبدالرحیم
عبدالرحیم
10 سال قبل
پاسخ به  شهزاد

سلام حرفهات درست حالا میگی چرا ما عاشق خدا نیستیم من یه سوال دارم ازت آیا ماها عاشق خودمون هستین ؟ خودشناسی بعد خداشناسی قبول داری که ( تو میگی فرشته ها فقط کارشون ستایش است قبول ایا جز ستایش چیزی دیگه بلد هستن ؟ آیا مثل خودمون قدرت اختیار دارن ؟ شیطان از جنس جن به آدم احترام قائل نشد چرا ؟ فرشته ها چیزی بلد هستن که خدا قرار داده واسه شون چیزی جز ستایش و یک کار بلد نیستن بعضی فرشته ها هستن وظیفه یک چیز دارند مثل یک فرشته ای مانند مرغ است که وفتی بالاهیش… بیشتر بخوانید

شهزاد
شهزاد
10 سال قبل
پاسخ به  عبدالرحیم

حرف حساب چونه زدن نداره. بله این حرف ها واقعیت زندگیمونه اگر چه تلخه اما منم هم عقیده هستم. چرا یه جوون از کل دین ما فقط نماز روزه اش رو بلده؟ خدا لعنت کنه اونایی رو که به اسم دین هزار جور کار دیگه کردن که همه رو دین زده کردن. نمیدونم مشکل از چیه از تعلیمات دینی مدرسه هامون که اساسی نبوده یا فقط اعمال دین رو به ما یاد دادن بدون اینکه بگن بابا اصلا اسمشو نذار دین بذار راه شرافت مندانه زندگی کردن به بچه های ما نفهموندن. فقط بچه خونده رفته نمره اش رو گرفته.… بیشتر بخوانید

سارا
سارا
10 سال قبل

و عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم ، بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری ! ، بعد از چند روز به دوستی ، بعد از چند ماه به همکاری ، بعد از چند سال به همسایه ای … اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم !

بین اینهمه ضمیر ؛

فقط ” او ” کافیست …

هی ، هو ؛ او

این تشابه، تصادفی نیست .

اینبار تاکید جمله را عوض میکنم

بین اینهمه ضمیر ؛

فقط او ” کافی ” ست …

تسلیم میشوم و لبخند میزنم …