جی۵ لاین : پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با ماشینی تصادف کرد و مصدوم شد. در بیمارستان پس از پانسمان زخم هایش به او گفتند باید ازشما عکسبرداری بشه تا جایی از بدنت آسیب ندیده باشه!
پیرمرد غمگین شد. گفت: نیازی به عکسبرداری نیست من عجله دارم.
پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.
پیرمرد گفت: زنم در خانه سالمندان است ، هر روز صبح آن جا می روم و صبحانه را با او می خورم نمی خواهم دیر شود! پرستاری به او گفت :خودمان به او خبر می دهیم.
پیرمرد با اندوه گفت :او آلزایمر دارد و چیزی را متوجه نمی شود حتی مرا هم نمی شناسد!
پرستاران با حیرت گفتند: وقتی که نمی داند شما که هستید چرا هر روز برای صرف صبحانه به پیش او می روید؟
پیرمرد با صدایی گرفته گفت:اما من که میدانم او چه کسی است!
- منبع اصلی: داستان های کوتاه و آموزنده-کتاب الکترونیکی از آقای حسین صدیقی چافجیری
- منبع تصویر: shutterstock
هر روز ساعت ۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود. برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید.
ازدوستان نازنین ( جی پنجی ام) ممنونم بخاطرتبریکشون .امیدوارم بزودی همه عزیزان جی پنجی این کتاب فوق العده روداشته باشن …….. بازم تشکر