طوطی

جی۵ لاین: زنی از یک پرنده فروشی یک طوطی خرید تا از تنهایی بیرون بیاید. او پرنده را به خانه آورد اما پس از چند روز طوطی را به فروشنده داد و گفت:« این طوطی هنوز یک کلمه حرف نزده است.» فروشنده پرسید:« آیا در قفسش آینه هست؟ طوطی ها دوست دارند خودشان را در آینه ببینند.» با شنیدن این حرف، زن آینه ای خرید و به منزل بازگشت. روز بعد، دوباره به فروشگاه مراجعه کرد؛ زیرا طوطی اش هنوز حرف نی زد. فروشنده پرسید:” آیا برای طوطی یک نردبان خریده اید؟ طوطی ها عاشق این هستند که از پله های نردبان بالا بروند.» با این حساب زن نردبانی خرید و به خانه بازگشت اما چون طوطی بار دیگر حرف نزد، به فروشگاه مراجعه کرد. فروشنده پرسید:« آیا طوطی یک تاب دارد؟ پرنده ها دوست دارند روی تابی بنشینند و استراحت کنند.» زن تابی خرید و به خانه اش بازگشت. روز بعد زن به فروشنده مراجعه کرد و گفت که طوطی اش مرده است. فروشنده گفت:« خیلی متاسف هستم. قبل از مردنش حرفی نزد؟» زن پاسخ داد:« بله، طوطی پرسید، آیا کسی غذا نمی فروشد؟!»

نکته: درسی که از این حکایت می گیریم، این است که خیلی ها برای آراستن خود آینه می خرند، برای بالا رفتن نردبان تدارک می بینند و برای لذت بردن هم تاب می خرند، اما فراموش می کنند برای روح و روانشان غذا تهیه کنند.
به روح و روان خود غذا بدهید تا به شخصی که دوست دارید باشید، تبدیل شوید. ” جان ماکسول”

منبع تصویر:blog
منبع اصلی:به دنیا آمده ایم تا خوشبخت شویم! سعید گل محمدی/ انتشارات نسل نو اندیش
  •  نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.

هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید. برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید ازانتشارات نسل نو اندیش داشته باشید تا علاوه برحمایت ازمولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.

برچسب ها: , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
4 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مرضیه اقبالی
مرضیه اقبالی
9 سال قبل

همه مسائل اصلی نیستند ،خود را درگیر همه چیز نکن.

reyhaneh.b
reyhaneh.b
9 سال قبل

نخست بخواه٬ آنگاه صبر کن. چندان نخواهد گذشت که پاسخ خواهد آمد .

مثل این همه مردم نباش که حتی پیش از آنکه بیازمایند٬ دست می کشند.

قلبا متقاعد باش که کامیاب خواهی شد٬ تا کامیاب شوی.

جایی برای شک و تردید نگذار.

reyhaneh.b
reyhaneh.b
9 سال قبل

غذای روح فردي از پروردگار درخواست نمود تا به او بهشت و جهنم را نشان دهد خدا پذيرفت. او را وارد اتاقي نمود که جمعي از مردم در اطراف يک ديگ بزرگ غذا نشسته بودند. همه گرسنه، نااميد و در عذاب بودند. هرکدام قاشقي داشت که به ديگ مي رسيد ولي دسته ی قاشق ها بلندتر از بازوي آن ها بود، بطوري که نمي توانستند قاشق را به دهانشان برسانند! عذاب آن ها وحشتناک بود. آنگاه خداوند گفت: اکنون بهشت را به تو نشان مي دهم. او به اتاق ديگري که درست مانند اولي بود وارد شد. ديگ غذا، جمعي… بیشتر بخوانید

محمد چشمی
محمد چشمی
10 سال قبل

برای اینکه دنبال دزد کنی ابتدا درب را ببند ،برای بازکردنش او خودش به سراغ شما خواهد آمد