جی5 لاین: مرد ثروتمندی تصمیم گرفت برای دخترش همسر مناسبی پیدا کند. به این منظور تمام جوانان شهر را دعوت کرد و به آنها گفت: اگر کسی از این استخر پر از مار و تمساح عبور کند و به آن طرف استخر برسد می تواند با دخترم ازدواج کرده و صاحب تمام دارائی من شود.
ناگهان صدای پرش یک نفر به آب شنیده شد. او به سختی با تمساح ها جنگید و خود را به سمت دیگر استخر رساند. مرد ثروتمند به او نزدیک شد و گفت: ای جوان قهرمان اکنون تو می توانی با دخترم ازدواج کنی.
پسر جوان پاسخ داد: من نمی خواهم با دختر شما ازدواج کنم. فقط می خواهم بدانم چه کسی مرا به داخل استخر هل داد!
گاهی زندگی ما را در موقعیتی قرار می دهد که از قدرت و عکس العمل خودمان به شگفت می آییم! پیشنهاد میکنم داستان برای گفتن شب بخیر رفت و حاضرین را بوسید را مطالعه کنید.
جی5 لاین . کام
منبع اصلی: کتاب داستانهایی به کوتاهی زندگی/ ریچارد کوئک/ انتشارات کتاب پنجره
منبع تصویر: Ace Clipart
بازنویسی و انتشار: معصومه خداکرمی
هر روز، ساعت ۷ صبح یک داستان مثبت در جی۵ لاین منتشر خواهد شد، اگر می خواهید روزی یک داستان انرژی بخش به ایمیل شما ارسال شود، صفحه “فیدبرنر” را مطالعه فرمایید. همچنین برای دیدن سایر داستان ها به صفحه لیست داستان های مثبت مراجعه کنید.
دم پسره گرم
خیلی زیبا بود :laugh:
تا موقعیت پیش نیاد نمی دانیم عکس العمل خودمان رو
خیلی پیش آمده که خودمان را دست کم گرفتیم