آنچه زمان با خود برد.

جی۵ لاین:مرد جوان،وقتی که پسر بچه ای بود قصه های زیادی درباره ی “جویبار فراموشی” شنیده بود و حالا که زن و دو فرزندش را در زلزله از دست داده بود، بار دیگر به یاد جویبار فراموشی افتاده بود.مرد جوان با خودش می گفت:” هر طور شده باید جویبار فراموشی را پیدا کنم تا غم هایم را از یاد ببرم.” مرد جوان برای پیدا کردن جویبار فراموشی سفرش را شروع کرد. از شهر ها و روستاهای زیادی گذشت. جاده های سنگلاخ را زیر پا گذاشت و از هر کسی که سر راه می دید سراغ جویبار فراموشی را می گرفت.اما همه ی جواب ها شبیه هم بود:” جویبار فراموشی قصه است.دنبالش نگرد.” اما مرد جوان مطمئن بود که جویبار فراموشی وجود دارد و او فقط باید پیدایش کند!در ادامه ی سفر، مرد جوان به پیرمردی رسید که خنده ای دائمی روی لبانش بود. پیرمرد به او گفت:” آیا گوش شنوا برای شنیدن حرف های من داری؟ سال ها پیش پدر و مادرم در زلزله کشته شدند. چندی پیش دو پسرم در جنگ کشته و سومی هم ناپدید شد. خودم هم به جرم پناه دادن به دشمن به این نقطه درو افتاده تبعید شده ام اما می بینی که هنوز می خندم. نه اینکه فکر کنی سنگدلم. نه من در جویبار فراموشی شنا کرده ام.” مرد جوان با خوشحالی پرسید:” جویبار فراموشی کجاست؟دو سال است که دنبالش می گردم!” پیرمرد خندید.گفت:” دنبال جویبار فراموشی بوده ای؟ چه کار بی فایده ای.ما دائما در جویبار فراموشی شنا می کنیم. همین الان من و تو در جویبار فراموشی شناور هستیم.این طور مثل ابله ها به من نگاه نکن.جویبار فراموشی همان زمان است که با گذر خود غم ها را می شوید و می برد!” مرد جوان ساکت ماند و با ناباوری فکر کرد دو سال از مرگ زن و فرزندانش می گذرد.آیا او به اندازه ی روزهای اول داغدار بود؟

منبع تصویر:blog
منبع اصلی:قصه های یک دقیقه ای /فریبا کلهر /نشر آموت
  •  نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.

هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید. برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید ازانتشارات آموت  داشته باشید تا علاوه برحمایت ازمولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.

برچسب ها: , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
5 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
عطیه
عطیه
10 سال قبل

هر دم از عمـــر مي رود نفسي چون نگه مي‌كنم نمانده بسي
اي كه پنجاه رفت و در خوابي مگـــر اين پنج روزه دريابی

شقایق
شقایق
10 سال قبل

شتاب زمان به اندازه ای است که در چند لحظه می تواند مردم را از بهشت به دوزخ بفرست

این ما هستیم که سرعت گذر زمان را تعیین می کنیم .

بنفشه
بنفشه
10 سال قبل

گاهی فقط گذر زمان میتونه غم ها و ناراحتی هامون رو کمرنگ تر کنه… به قول معروف: این نیز بگذرد…چون میگذرد غمی نیست…

لیلی
لیلی
10 سال قبل

دیدگاه من ثبت نشده آیا!

سارا
سارا
10 سال قبل

غم راه آمدنش را خوب بلد است! باید راه آمدن با او را یاد بگیرم!!

یا اینکه راه دیگری را در پیش بگیرم … راهی بسوی امید و تلاش …

:heh: :reallyangry: 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂

از کنار غصه هام رد میشم و میگم ” میگ میگ ” …

غصه‌ها ارزش بیشتر از اینو ندارن!

:laugh: :laugh: :laugh: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: