جی۵ لاین: روزی یک پدر روحانی از خیابان می گذشت که گروهی دختر و پسر جوان شروع کردند به توهین و مسخره کردن او.
پدر بجای آن که خودش را به نفهمیدن بزند به طرف آنها رفت و آنها را تبرک کرد!
پسری از آن گروه گفت:آقا نکند شما ناشنوایید؟ما به شما بد و بیراه گفتیم و شما ما را تبرک می کنید؟
پدر پاسخ داد :نه فرزندم! هر یک از ما تنها می تواند آنچه را دارد ،به دیگران عرضه کند.
منبع تصویر:nicolesteed photography
- منبع اصلی:من منم؟جلد یکم/اننتشارات ذهن آویز/گردآوری:امیر رضا آرمیون
- نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.
هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید.
برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید از ذهن آویز داشته باشید تا علاوه برحمایت از مولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.
این نکته ی مهمی یه:
” پدر بجای آن که خودش را به نفهمیدن بزند به طرف آنها رفت و آنها را تبرک کرد! “
به نظر من ، کسانیکه توهین میکنند یا عادت کردند که به هر کسی توهین کنند مشکلات ریشه ای دارند که اون رو باید در نوع تربیت خانوادگی،نگرش فرد به دین و دنیا،…و به نظر من 1 علتش که خیلی محسوس بود در کسانیکه میدیدم توهین میکنند حسادت بود
حسادت به خوب بودن و ارزشی بودن طرف مقابل و با این روش زشت خودشون رو تخلیه ذهنی و روحی میکنند.
واقعا همينطور است هميشه آدمها وقتي به كسي توهين مي كند واقعا آنچه كه دارند و مي توانند عرضه كنند را به نمايش مي گذارند…