جی۵ لاین: شغل مردی تمیز کردن ساحل بود. او هر روزمقدار زیادی از صدف های شکسته و بد بو را از کنار دریا جمع آوری می کرد و مدام به صدف ها لعنت می فرستاد چون کارش را خیلی زیادمی کردند. او باید هر روز آنها را روی هم انباشته می کرد و همیشه این کار را با بد اخلاقی انجام میداد. روزی ، یکی از دوستانش به او پیشنها د کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدفهای بد بو درست کرده بود، خلاص کند. او با قدر شناسی و اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت. یک سال بعد ، آن دو مرد ، در جایی یکدیگر را دیدند . آن دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود. وقتی به آنجا رسیدند مرد نظافتچی نمی توانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید چطور توانسته چنین ثروتی را بدست بیاورد. مرد ثروتمند پاسخ داد: ” من هدیه ای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو می داد و تو قبول نمی کردی! در تمام صدف های نفرت انگیز تو، مرواریدی نهفته بود!” نکته : بیشتر وقت ها هدایا و موهبت های الهی در بطن خستگی ها و رنج ها نهفته اند، این ما هستیم که موهبت هایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار می دهد، ندانسته رد می کنیم!
منبع تصویر: blogfa
- منبع اصلی:بازیگر زندگی باشیم نه بازیچه ی آن!/ سعید گل محمدی/انتشارات نسل نو اندیش
- نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.
هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید.
برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید ازانتشارات نسل نو اندیش داشته باشید تا علاوه برحمایت از مولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.
هر چه از دوست رسد نیکوست
‘
فوق العاده بود