یک دوره تغییر

جی۵ لاین:بارها به منظور زنده ماندن می بایست یک دوره تغییر را شروع کنیم. گاهی اوقات لازم است از خاطرات، عادات و دیگر سنت های خود، دست بکشیم. فقط با رهایی از مسئولیت های گذشته است که می توانیم از زمان حال بهترین استفاده را ببریم. گاهی اوقات از خود می پرسیم چه کار کردم که مستحق این عذابم؟ چرا خداوند این بلاها را سر من آورد؟ داستانش از این قرار است … دختری به مادرش می گوید مادر چرا من همیشه بد می آورم . او احتمالا ریاضی اش را خراب کرده یا نامزدش به خاطر بهترین دوستش با او بد رفتاری کرده است. یک مادر خوب می داند هنگامی که دخترش ناراحت است فقط یک چیز می تواند او را خوشحال کند. درست کردن یک کیک خوشمزه در آن لحظه. مادر دخترش را در آغوش می کشد و در حالی که سعی می کند او را بخنداند، به آشپزخانه می روند . در حالی که مادر وسایل و مواد لازم برای درست کردن کیک را آماده می کرد، دخترش در گوشه ای از آشپزخانه نشسته بود. مادرش از او پرسید: دختر عزیزم کیک دوست داری؟ دختر جواب داد: البته مادر ، میدونی که عاشق کیک هستم،مادرش گفت: بسیار خوب کمی از این روغن مایع را بنوش. دختر در حالی که شوکه شده بود گفت: چی؟! به هیچ وجه! مادر دوباره پرسید: نظرت در مورد خوردن یک فنجان تخم مرغ خام چیست؟ دختر در پاسخ گفت: مادر، داری شوخی می کنی؟ بار دیگر مادر پرسید: نظرت در مورد خوردن کمی آرد چیست؟ دختر گفت: نه مادر مریض می شوم.مادر پاسخ داد: همه ی این مواد خام و بد مزه هستند اما اگر همه را با هم مخلوط کنیم… نتیجه: خداوند نیز همینگونه عمل می کند،وقتی از خود می پرسیم چرا خداوند باعث می شود که متحمل این همه سختی شویم.ما تشخیص نمی دهیم که چگونه و کجا این سختی ها ممکن است برایمان پیش آید. فقط خداوند است که می داند چه وقت آن وقایع تلخ(خوردن مواد خام) را بپذیریم،فقط کافیست به او اعتماد کنیم و ببنیم چه وقایع خارق العاده ای مثل آن کیک خوشمزه رخ می دهد!

جی۵ .کام

برگرفته از کتاب به خودت بگو/نسرین عفتی باران/انتشارات راه رشد

منبع تصویر:vk

هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، برای مطالعه سایر خاطره ها به صفحه “لیست خاطره های مثبت” و جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید

برچسب ها: , , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
6 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
maryam
maryam
10 سال قبل

خداوند خودش تو قران فرموده اند که من حتمأ حتمأ حتمأ حتمأ حتمأ با هر سختی آسانی قرار دادم خیلی از ما ها فکر می کنیم حتمأ باید یه عسر رخ بده بعدش یسر بیاد چه بسا ممکنه تو دل هر عسری یه یسر باشه و ما بعدأ متوجه بشیم 🙂

ازیتا
ازیتا
10 سال قبل

من با توجه به تجربه هام میگم برای موفق شدن خودباوری شرط لازم و اساسی هست اما قبلش توکل عمیق و واقعی میخواد خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری 🙂 من واقعا این رو دیدم

شهزاد
شهزاد
10 سال قبل

دو سال پیش من خیلی اتفاقی وارد تیم روباتیک دانشگامون شدم. نزدیک کنکور ارشدم بود و من بی خیال از درس کارهای کامپیوتری و برنامه نویسی رو دنبال میکردم. خانوادم به شدت مخالف بودند که دارم عمرمو تلف میکنم و ارشد نمیخونم. یک سال از اون ماجرا گذشت و تیم ما به خاطر کمبود بودجه متوقف شد و از هم پاشید خیلی متاسف شدم که الکی عمرمو تلف کردم، یه مدت افسرده بودم و دلیل تلف شدن عمرمو نمیدونستم و از خدا شاکی بودم که چرا من؟؟؟؟ غافل از اینکه توی اون یک سال من کلی کارهای کامپیوتریم قوی شده… بیشتر بخوانید

داود
داود
10 سال قبل

هر موقع سوال ما با عبارت« چرا من…» شروع می شود یعنی ایستاده ایم در جا زده ایم و فقط و فقط به جایی که وامانده ایم داریم نگاه می کنیم.اما حرکت ، موفقیت و پیشرفت مستلزم نگاه به جلو به علاوه شناخت از خود است. به جای اینکه مدام بپرسیم «چرا من…» باید بپرسیم چگونه… این منی که اینجاست می تواند جلو برود خوب بیاورد موفق بشود. درسته مولانا می گوید: بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست// از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی… ما از مدام می گوییم چرا بد می آورم؟ اول باید… بیشتر بخوانید

محمد.ح
محمد.ح
10 سال قبل

شاید توی دوره ی دبیرستانم، بیشتر سال دومم شبیه ی این ماجرا هست…
در این متن ” {{{گاهی اوقات}}} لازم است از خاطرات، عادات و دیگر سنت های خود، دست بکشیم. فقط با رهایی از مسئولیت های گذشته است که می توانیم از زمان حال بهترین استفاده را ببریم” مهمترین کلمه از نظرمن همون {گاهی اوقات} است،این نشون میده فقط گاهی اوقات باید اینکارو بکنیم و همیشه راه چاره نیست. و من هم همین کارو در ابتدا سال سومم کردم و واقعاً به نتیجه خیلی خوبی رسیدم!! :-)) این فقط یه بخشی از حرفم هست و یه خورده هم گنگه…