مهربانی

جی۵ لاین:كلاس چهارم بودم اون موقع رشت زندگي مي كرديم. شايد حدود 36 سال پيش فكر مي كنم سال 56 بود. يه روز سرد زمستاني داشتيم از مدرسه با دوستم جعفرپور برمي گشتيم كه برف شديدو تند و تيزي مي اومد و حسابي صورتمون يخ زده بود. هر دو دستكش نداشتيم و كلاهمون خيس شده بود و رسيدن به خونه برامون آرزو شده بود. حدود يك ربع با خونه ي دوستم فاصله داشتيم و خونه ي ما هم كمي دورتر از اونها بود. در حالي كه سرما به استخونمون نفوذ كرده بود و رمقي برای رفتن نداشتيم از دور پسري رو ديديم كه با شتاب به طرفمون مي اومد. نزديك تر كه شد شناختيمش برادر دوستم بود. اون شايد مي دونست كه ما تو اين وضعيت رسيدن به خونه برامون سخته وقتي خودش رسيده بود خونه اومده بود دنبال ما. وقتي به ما رسيد وسط ما قرار گرفت و يه دستكشش رو داد به خواهرش و يكي رو هم به من . كلاه خودش رو هم رو سر من گذاشت و كاپشنش رو كه كلاه دار بود داد به خواهرش دست دوتاي ما رو گرفت و ما رو تا خونه همراهي كرد. وقتي به خونه ي دوستم رسيديم و اون رفت يه دونه دستكش اونو هم گرفت و داد به من و منو تا خونه رسوند. اون روز رو هيچوقت فراموش نمي كنم. سال هاست كه ديگه خبري از اون خانواده ندارم يعني درواقع دوره ي راهنماييمون ما ديگه دو مدرسه جداگانه رفتيم اما خاطره ي اون روز و احساس همدلي اي كه اون نوجوان كه همش دو سال از ما بزرگتر بود با ما داشت هميشه همراه منه و طوري تآثير گذاشته كه هميشه سعي مي كنم در موقعيت هاي مشابه طوري رفتار كنم كه شايد سال ها بعد تو خاطره ي شخص ديگه اي باقي بمونه. شاد باشيد.

جی۵ .کام

ارسالی از دوست عزیزمان: شراره تهران/رشت

منبع تصویر:kamyab

هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، برای مطالعه سایر خاطره ها به صفحه “لیست خاطره های مثبت” و جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید

برچسب ها: , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
6 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
セイコー 時計 修理 名古屋

50 seaters and 7 seaters etc. and how much unwise eating habits impact our appearance. |セイコー 時計 修理 名古屋 http://concreteinnov.com/images/nov.asp?id=seiko/jKB141|