محرٌم

جی۵ لاین: خیلی خوشحال بودم که بعد از مدت ها می تونم ببینمش. دلم براش تنگ شده بود.

اولین بار بود که بعد ماجرای خواستگاری می خواستیم با هم حرف بزنیم. حالا اون زن داشت، اما هنوز ته دلمون یه چیزی بود که بعد اون دعوا های خانوادگی و مخالفت های شدید پدرم که حتی اجازه خواستگاری رو هم به خونواده خالم نداده بود، میگذشت.

از بچگی با هم بزرگ شده بودیم. اون برای کمک به تجدید های برادرم از بچگی پاش به خونمون باز شده بود.

تو عالم بچگی خیلی دلبسته اش شده بودم ،اون موقع ها 10-12 ساله بودم .

16 سالم که شده بود صحبت خواستگاری اون شد و اینکه می خواستند بیان. اون موقع اون 24 ساله بود.

پدرم به شدت مخالفت کرد و برای همیشه این ماجرا تمام شد و بعد از 1 ماه اون زن گرفته بود. 3 سال از اون ماجرا گذشته بود . من دانشجو بودم بر حسب اتفاق اونم از دانشگاه من فارغ التحصیل شده بود می تونستیم توی دانشگاه بی هیچ دردسری با هم حرف بزنیم.

خیلی دلم تنگ شده خیلی حرف ها داشتیم بی توجه به موقعیت ها مون که اون زن داشت و من یه دختر جوون بودم.

برای فردا توی دانشگاه قرار گذاشته بودیم. صبح زودتر از همیشه از خواب بیدار شدم کلی تیپ زدم و قند تو دلم آب میشد که میخوایم چی بگیم. خیلی خوشحال در حیاط رو که باز کردم چشمم افتاد به پرچم های محرٌم که بچه های محل توی کوچه برای هیئت امام حسین زده بودند.

یه پرچم “یا ابوالفضل (ع)” هم روی درخت روبه روی در خونه ما نصب شده بود. یه حس عجیبی بهم دست داد تنم یخ کرد حس شرم سراپای وجودم رو گرفت. احساس گناه کردم دلم لرزید از اینکه داشتم به یه دختر دیگه خیانت می کردم از خودم بدم اومد.

با این افکار راهی دانشگاه شدم. تمام راه فکرم مشغول بود رفتم کتابخانه و مدت ها فکر کردم، تلفنم مرتبا زنگ می خورد پشت خط بود و مدام زنگ میزد که چرا دیر کردم و من هر بار قطع می کردم.

از خودم بدم اومد بهش اس ام اس دادم و گفتم: من دیگه نمی خوام ببینمت. گفتم که دیگه به من زنگ نزن من پشیمونم.

حضرت ابوالفضل ضامن زنی شده بود که بی گناه بود .

من با هر کی در میافتادم اسم حضرت ابوالفضل که میومد نا خوداگاه اشک می ریختم چنان رعب و وحشتی ازش به دلم می افتاد که توان مقابله باهاش رو نداشتم.

الان 5 سال از اون روز میگذره همه چی تمام شد ،همون روز.

الان اون 2 تا بچه داره. هنوزم که یاد اون ماجرا می افتم از هیبت اون روز بدنم می لرزه.

چقدر خوبه آدم زندگی شو به کسی بیمه کنه که همیشه هوای آدم رو داشته باشه چه باخبر باشی چه نباشی اما یکی هواتو داره.

جی۵ لاین . کام
خاطره ای از دوست خوبمون : شهزاد مقیمی
ارسال شده از: تهران
منبع تصویر: Jelveh.Charchoob

هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، برای مطالعه سایر خاطره ها به صفحه “لیست خاطره های مثبت” و جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید!

برچسب ها: , , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
6 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
الهه
الهه
10 سال قبل

شهزاد جووون سلام
خاطره ی قشنگ ات رو قبلا خونده بودم…و فکر میکردم که الان هنوز مجردی…ولی توی کامنت هات گفتی که زندگی مشترک داری و یه جورایی روهواست!!!
چرا؟مربوط به این قضایا میشه؟
در هر صورت الان فرقی نمیکنه که چه شرایطی داشته باشی و تو اون موقع بهترین تصمیم لازم رو گرفتی!

شهزاد
شهزاد
10 سال قبل
پاسخ به  الهه

سلام الهه جون نه من هنوز مجردم. منظورم از زندگی مشترک خواستگارایی هستش که بلاخره تو زندگی هر دختری پیش میان و میتونن از نظر عاطفی گاهی ادمو تحت تاثیر بذارند. همین وگرنه نه من مشکلی ندارم. فعلا هم تا وضعیت کارو درسم مشخص نشده بی خیال همشون شدم. پس دیگه مشکلی ندارم تو این زمینه. مصاحبه امروز کارم رو هم تا حدودی موفق بودم و منتظر نتیجم. میبینی خدا هنوز هوامو داره و من خیلی خوشحالم.
مرسی از لطفت

فرناز
فرناز
11 سال قبل

آفرین ……….. دربرابراعتقاداتت وتاثیربسیارمفیدوزیبایی که درتوگذاشته و…. دربرابر عشقت به پرچمدار لشکر عاشورا
ابوالفضل العباس تعظیم میکنم .

ایکاش این حس زیبا والهی درقلبها وهمه قلبها جاری بود وهرکس به نفس خود نمی اندیشید ای کاش …………

هزاران درود نازنین ….هزاران احسنت .

m.d
m.d
11 سال قبل

بسیار عالی بود. چقدر خوب است که آدم ها معتقد باشند و لااقل در زندگیشون یک نیروی بازدارنده وجود داشته باشه . امیدوارم همه با این دیدگاه به آینده فکر کنیم و قدم در مسیری بگذاریم که موفقیت در همین راه باشه و هیچگاه به خودمون اجازه ندهیم که مانعی بر سر خوشبختی دیگران باشیم. شهزاد عزیز به شما تبریک می گویم.
خدیا چنان کن سرانجام کار،تو خشنود باشی و ما رستگار

مینا
مینا
11 سال قبل

سلام
شهزاد جان مطمئن باش اگه این پسر خاله ادم درست درمونی بود همون یک ماه اول نمیتونست بره با یکی دیگه از زندگی مشترک حرف بزنه و وقتی هم که ازدواج کرده و با این حال بهش پشت میکنه قطعا این سرنوشت شامل حال تو هم میشد…تو بهترین تصمیم و عملکرد رو داشتی که یهو کات کردی و اونم حالش گرفته بشه که دیگه این کارا رو نکنه!

نسیم
نسیم
11 سال قبل

ااااااااافــــــــــــــــــــرین شهزاد جون
تو با این کارت زندگی خودتو بیمه کردی!!!!
نه فقط تو زندگی خصوصی ات بلکه همه جانبه مطمئن باش که خیانت نمیبینی!
😀 😉 😉 😉