شراکت

جی۵ لاین:در روزگاران دور، چهار نفر تصمیم گرفتند با هم در کاری شراکت کنند. آنها پس از رایزنیهای بسیار به این نتیجه رسیدند که تجارت کنند. در آن زمان تجارت پنبه بسیار رونق داشت و از طرفی آنها انبار بزرگی داشتند که می توانستند عدلهای پنبه را در آنجا انبار کنند. اما شرکا می دانستند که تخم پنبه خوراک لذیذی برای موشهای انبار است، از این رو تصمیم گرفتند برای ترساندن موشها و جوندگان دیگر گربه ای را به انبار بیاورند. به قدری زیبا بود که همه عاشقش شدند. آنها زنگی از طلا گرفتندو به گردن گربه آویختند. روزی از روزها، گربه که عادت داشت بر روی عدلهای پنبه جست و خیز کند، ناگهان از ارتفاع بلندی سقوط  کرد و یکی از پاهایش آسیب دید. گربه ی بیچاره رنج می کشید و شرکا از دیدن این صحنه دلشان به درد آمده بود. مرهمی آماده کردند و با پارچه ای پای گربه را بستند.پارچه ای که به پای گربه بسته بودند شل بود و با جست و خیز گربه باز می شد و او بی خبر از همه جا پارچه را به دنبال خود می کشید، ناگهان سر پارچه به درون آتش بخاری افتاد و گربه که از دیدن آتش بسیار ترسیده بود شروع به بالا و پایین پریدن در انبار پنبه کرد، به این ترتیب، در چند دقیقه کل پنبه های انبار آتش گرفت و تبدیل به تلی از خاکستر شد. شرکا فریادزنان به سمت انبار می دویدند، ولی از دست هیچ کدام کاری ساخته نبود. ناگهان سه شریک بزرگ تر بر سر کوچک ترین فرد گروه فریاد زدند:” این گربه چهار پا داشت؛ به هر یک از ما یک پا می رسید و به تو که کوچک تری پای زخمی گربه خواهد رسید: پس تو مسئول آتش گرفتن انبار هستی. زیرا این پای گربه مربوط به توست و همین پا باعث آتش سوزی شده است. بنابراین تو باید زیان ما را جبران کنی.” شریک کوچک تر هم در دفاع از خودش فریاد می زد:” این چه استدلال خنده داری است. شما می خواهید مرا گناهکار جلوه دهید و زیان خود را از من بستانید. من حتی یک پول سیاه هم بابت زیان به شما نمی دهم.” دعوا بالا گرفت و به دادگاه شهر کشیده شد. شاکیان و متهم جریان را برای قاضی تعریف کردند. قاضی دادگاه وقتی سخنان سه مرد شاکی را شنید نگاهی به آنها و بعد نگاهی به مرد متهم انداخت و فهمید که آنها قصد دارند با زور از مرد متهم غرامت بگیرند، سپس کمی فکر کرد و گفت:” این درست نیست. اگر پای زخمی گربه مسبب ایجاد آتش است، سه پای دیگر گربه که مربوط به شاکیان است گربه را به سمت آتش و از آنجا به تمام انبار پنبه کشانده است، بنابراین این مالکان پاهای سالم گربه باید به مالک پای زخمی غرامت بپردازند!” همه افراد حاضر در دادگاه از این قضاوت شگفت زده شدند و به هوش سرشار او آفرین گفتند. قاضی رو به مردم کرد و گفت:” مشکلی که در نگاه اول صحیح به نظر می رسید، با کمی تفکر نادرستی اش ثابت شد. بین دیدگاههای نادرست و مادی انسانها و دیدگاه الهی نیز همین رابطه برقرار است. همیشه سعی کنید اتفاقات را از دید خداوند متعال بسنجید و این ممکن نیست، مگر با انسانهای فهیم و فرزانه نشست و برخاست کنید. مجالست با این افراد بینش شما را بالا خواهد برد. در پی شان باشید و از آنها دوری نکنید.”
” برایان تریسی” می گوید: با افراد مناسب یعنی انسانهای مثبت و هدفمندی که شما را تشویق می کنند و الهام بخش هستند، نشست و برخاست کنید.

جی۵ .کام

برگرفته از کتاب زیر خاکی جلد یکم نویسنده سعید گل محمدی

منبع تصویر:blog  

هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، برای مطالعه سایر خاطره ها به صفحه “لیست خاطره های مثبت” و جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید.

برچسب ها: , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
3 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سارا
سارا
9 سال قبل

چندین بار نظرمو فرستادم تکراری شناسایی شد ولی اصلن ثبت نشده که!!

سارا
سارا
9 سال قبل

چرا هرچی نظرمو میفرستم ثبت نمیشه؟

پوربا
پوربا
9 سال قبل

نشستن پای درس اساتید بزرگ و آدمهای موفق انسان را به موفقیت های بزرگی می رساند.