جی۵ لاین:سال 74 بر اثر تفکر زیاد روی این موضوع که “بالاخره اگر قران با این تعاریفی که از آن می شود حقیقت است، چرا وقت برایش نگذارم؟” هوش هیجانی خود را روی این موضوع بر انگیخته کردم و اراده ای وصف ناپذیر بروی این موضوع گذاشتم که باید چنان روی کلام وحی مسلط شدم که تمام شئون زندگی را پوشش دهم.با عزمی راسخ کاری بزرگ شروع کردم: ساعتی یکبار به مصحف شریف بنگرم و در آن تفکر کنم ولی هر دفعه فقط 5 تا 10 دقیقه به اندازه خواندن یک صفحه و تامل در آن. سه سال بطور مداوم با این روش قران را خواندم و به تسلطی عجیب بر کلام وحی دست یافتم بگونه ایی که حس می کردم قران با من سخن می گوید و دیگر دل کندن از آن سخت شده است. از اثرات معنوی این سیر مطالعاتی که بگذرم، تمام زندگیم منظم شده بود، چون سر ساعت باید بر می گشتم سراغ قران.تمام کارهایم با این برنامه ریزی هماهنگ شده بود، همچنین نتایج سالهای تحصیلم مربوط به همین دوران بود.!
خاطره ای از دوست عزیزمان آقای محمد از کرج
منبع تصویر:blog
هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، برای مطالعه سایر خاطره ها به صفحه “لیست خاطره های مثبت” و جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید.
همواره دلها با یاد و نام خدا آرام میگیرد. همیشه خدارو توی هر کاری حاضر و ناظر بدونیم مطمئنم این همه مشکل و مسئله برامون پیش نخواهد اومد.
دوستان این داستان نیست زندگی واقعی دوست عزیزمونه که لطف کردن و بیان کردن. امیدوارم این ماجرا تلنگری باشه برای هر چه نزدیک تر شدنه جوونای ما با قران و معنویات.
همیشه فکر میکنیم که خدا ازمون دوره در حالی که این ما هستیم که خودمون رو از خدا جدا کردیم. و احساس یاس و نا امیدی داریم.
افرین دوست من درس خوبی گرفتم سپاس
خیلی وقتا ما ادما خودمون میدونیم چی برامون خوبه چی بد.خیلیامون ممکنه گاهی مسایل معنوی رو انکار کنیم یا اونطور که باید و شاید بهشون عمل نکنیم .درمورد خودم بعداززمانی که از خدا فاصله گرفتم مشکلات زیادی توزندگیم اومد و روزگار جوری چرخید که فهمیدم اشتباه میکردم و اعتقاداتم تغییر کرد اما هنوز هم به خیلی چیزا درست عمل نمیکنم. به امید این که داستان شما در روند زندگی من و امثال من تغییر ایجاد کنه.ممنون از تلاشتون
منم با حرفاتون موافقم..