خیلی یادم نیست چون اون موقع کوچیک بودم!

جی۵ لاین:ذهن انسان در نهایت پیچیدگی طراحی و عمل میکند. طوری که ویژگی های منحصر به فرد و از طرفی بسیار ساده ی آن .برای بسیاری از انسان ها غیر قابل باور است.

ویژگی هایی مثل تصویر سازی:«شما در آینده همانی خواهید شد که امروز تصور می کنید.»
شاید ساختن آینده با تجسم آن تاحدی توجیه پذیر باشدچون هنوزآینده به وقوع نپیوسته و قدرت انتخاب هم وجود دارد.
ولی نقطه ی اعجاب انگیز تصویر سازی ،تصورات ما در مورد گذشته مان است.
یعنی این امکان وجود دارد که ما رخدادی که هیچ وقت اتفاق نیفتاده رابرای خودمان به وقوع پیوسته بدانیم و از نتایج آن بهره مند شویم و یا برعکس ،اتفاقی که رخ داده و برای ما خاطره ی تلخی محسوب می شود (وتحت هیچ شرایطی هم نمی توانیم آن رابه تجربه ی ارزشمندی تبدیل کنیم و با تداعی آن چیزی جز آزردگی خاطر نسیب مان نمی گردد)را می توانیم حذف کنیم برای همیشه!
مثال جالب این قانون برای من زمانی یه که خونواده ی عمه ام به منزلمون می آیند.
قریب به 10سال پیش وقتی 13-14 سالم بود یه تابلوی نقاشی رو شروع کرده بودم که خیلی طرحش رو دوست داشتم و زمان زیادی برد تا پیداش کنم.
طرح سبک رئالیسم (واقع گرایی)داشت که دقت عمل فوق العاده بالایی نیاز داشت.البته طراحی مناظر بی جان و اشیا و اجسامبه نسبت تصویر انسان دقت کمتری لازم دارد.چون در طبیعت هر خطی با هر نوع انعطاف و یا رنگی مقبول است ولی در طراحی چهره و اندام انسان ظریف ترین خط یا رقیق ترین سایه می تواند حس متفاوتی را القا کند…حال اگر تصویر مورد نظر مختص به شخص خاصی (ونه عوام مردم)باشد عملا کار دشوارتر خواهد بود،مثل چهره ی قدیسان،شاعران بزرگ و دانشمندان و…
طرح من هم پرتره ی 4خانم و یک نوزادبود که مهمترین شاخصه ی آن ها قداست و ظرافت بود.
تو همون روزها بود که خونواده ی عمه ام مهمون ما بودند و از قضا دخترعمه ی 3-4ساله ام با برادرش مشاجره ی سختی کرد و به شدت ناراحت شد .من هم برای اینکه آرومش کنم اون رو با خودم به اتاق بردم تا با وسایلی سرگرمش کنم و خودم هم مشغول طراحی شدم. تابلو توجهش رو جلب کرد و من هم بهش اجازه دادم تا یه قلمو برداره و گوشه ای از تابلو چندتا خط بکشه…
الان بعد از 10 سال فاطمه کوچولوکه یه دخترخانم 13-14 ساله شده ، هروقت به منزلمون می یاد و اون تابلو رو میبینه یه سخنرانی فصیح و طویلی از ویژگی های تابلوو مشقات اش حین کشیدن، میکنه!
اون تصور میکنه که کل تابلو رو خودش کشیده!فقط تو اون یک روزخاص…
و البته چیزی هم دعوا با برادرش خاطرش نیست
همیشه وقتی میاد پیش من یا من میرم خونشون یه نقاشی آماده داره که بهم کادو بده. یه بار ازش سوال کردم به نظرت سخت ترین قسمت اون تابلو کجاش بوده؟و اونم جواب داد:
خیلی یادم نیست چون اون موقع کوچیک بودم البته اهمیتی هم نداره مهم نتیجه ی کاره!

جی۵ لاین . کام
خاطره ای از دوست خوبمون : نسيم
ارسال شده از: تهران
منبع تصویر: thinkpool

هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، برای مطالعه سایر خاطره ها به صفحه “لیست خاطره های مثبت” و جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید!

برچسب ها: , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
5 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بهرام
بهرام
11 سال قبل

به نظر منم باید واقع بینانه تر زندگی کرد حالا تشویق و ….جای خود ولی یه توهم بزرگ خیلی ممکنه ادم رو به خطا بندازه

مینو
مینو
11 سال قبل

فکرنمیکنی نسیم جون اگه بهش حقیقت رو بگی بهتر باشه!!!

کاربران ناشناس
کاربران ناشناس
11 سال قبل

🙂 🙂

لیلی
لیلی
11 سال قبل

سلام خاطره جالب این دوست شاید بارها برای همه رخ داده باشه اما اکثر ما چون به این موضوعات توجه نداریم ساده از کنارش گذشتیم پخش فیلم راز باعث شد خیلی از ما این به این واقعیت توجه بیشتری داشته باشیم وقتی ما به چیزی تو ذهنمون فکر میکنیم این باید بگم که حتما قابلیت رسیدن به اون چیز یا هدف رو داریم و گرنه هیچ وقت حتی تو افکار ما پدیدار نمیشد دیگه اینکه این که تو همان میشوی که به آن می اندیشی به این دلیل هست که وقتی ما فکری رو پرورش میدیم احساسات هم سو با… بیشتر بخوانید

فرناز
فرناز
11 سال قبل

باسلام وتشکر از دوستمون (نسیم جان )

چقدر کارزیبا وماندگاری انجام دادین با فرصت دادن به کوچولویی که الان واسه خودش خانمی شده واون چند خط…….
کارخودش رو کرده وحس اعتماد بنفس بالایی دادین بهش طوریکه هربار یه نقاشی تقدیمتون میکنه ………..
خیلی جالب بود دوست من موفق باشین……… با ارزوی آخرهفته شاد وبهاری بانشاط و سالی دلخواه قلب مهربونتون .