یک ایمیل از طرف خدا

جی۵ لاین: وقتی اواخر شب از میهمانی برگشت به رایانه اش نگاهی انداخت تا ایمیل های رسیده را چک کند و در آن میان یک ایمیل توجه اش را جلب کرد. آن را خواند: امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم و امیدوار بودم که با من حرف بزنی. حتی با چند کلمه نظرم رو بپرسی.یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگیت افتاد از من تشکر کنی. اما متوجه شدم که خیلی مشغولی. مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی… وقتی داشتی این طرف  آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی: ” سلام…” اما تو خیلی مشغول بودی… یکبار مجبور شدی  منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز اینکه روی یک صندلی بنشینی.بعد دیدمت که از جا پردیدی. خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی، اما به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت زنگ زدی تا از آخرین شایعات با خبر شوی. تمام روز با صبوری منتظرت بودم… با آن همه کارهای مختلف گمان می کردم که اصلا وقت نداشتی با من حرف بزنی. متوجه شدم قبل از ناهار دائم دور و برت را نگاه می کنی. شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی سرت را به سوی من خم نکردی. تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری. بعد از انجام دادن چند کار، تلویزیون را روشن کردی. نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزات رو جلوی آن می گذرانی. در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری. باز هم صبورانه انتظارت رو کشیدم و تو در حالی که تلویزیون نگاه می کردی، شام خوردی. باز هم با من صحبت نکردی. موقع خواب فکر می کنم خیلی خسته بودی، بعد از آنکه به اعضای خانواده ات شب به خیر گفتی ، به بستر رفتی و فورا به خواب رفتی… اشکالی نداره ، احتمالا متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام. من صبورم، بیش از آنچه که تو فکرش را می کنی، حتی دلم می خواهد یادت بدهم که چطور در برابر دیگران صبور باشی. من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم. منتظر یک سر تکان دادن. دعا ، فکر یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد. خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته باشی، خوب باز هم منتظرت هستم. سراسر پر از عشق به تو. به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی. آنکه از مادر بیشتر به تو مهر می ورزد.

منبع تصویر:blog
منبع اصلی:اگر یکبار دیگر به دنیا می آمدم/سیده سارا شفیعی/بهار سبز
  •  نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.

هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید. برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید ازانتشارات بهار سبز داشته باشید تا علاوه برحمایت ازمولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.

برچسب ها: , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
152 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
eso gold
10 سال قبل

eso gold Superbe, livraison agile, très bon vendeur Merci

محمد.ح
محمد.ح
10 سال قبل

خیلی قشنگ بوووود. :rainbow: 😥 😥

الناز
الناز
10 سال قبل

عالی بود
چشمام پر از اشک شد نگاهم شفاف تر شد….شرح حال این روزای منه…

maryam
maryam
10 سال قبل

خدا خیلی حلیم و بردباره و اونقد به اومدن ما مشتاقه که فرموده اگه یک قدم به سمت من برداری من ده قدم به سمت تو میام

1 2 3 31