خر قهوه ای در مزرعه

یا راهی خواهم یافت، یا راهی خواهم ساخت

جی5 لاین: در مزرعه ای چاهی وجود داشت. یک روز خری به داخل آن افتاد. سایر حیوانات دور چاه جمع شدند و شلوغ کردند تا صاحب مزرعه به کمک خر بیاید.

صاحب مزرعه وقتی متوجه موضوع شد، با خودش گفت: این خر پیر است و چاه هم باید پر می شد پس کارگران را خبر کرد تا روی خر در چاه خاک بریزند. کارگران روی خر خاک می ریختند و خر ناله می کرد.

بعد از مدتی خر از انصاف آنها ناامید شد و فکری به حال خود کرد. هر بار که روی او خاک می ریختند خود را تکان می داد و روی خاک ها قرار می گرفت تا اینکه آنقدر بالا آمد تا توانست از چاه بیرون بپرد و فرار کند.

گاهی لازم است تنها به فکر خودمان در یافتن چاره اتکا کنیم مانند داستان با صبر و تحمل این وضعیت اسفناک را سپری کردم.

جی5 لاین . کام
منبع اصلی:  کتاب تو توی؟!-جلد دوم/امیررضا آرمیون/نشر ذهن آویز
منبع تصویر: .Kids In The Capital
بازنویسی و انتشار: معصومه خداکرمی

هر روز، ساعت ۷ صبح یک داستان مثبت در جی۵ لاین منتشر خواهد شد، اگر می خواهید روزی یک داستان انرژی بخش به ایمیل شما ارسال شود، صفحه “فیدبرنر” را مطالعه فرمایید. همچنین برای دیدن سایر داستان ها به صفحه لیست داستان های مثبت مراجعه کنید.

برچسب ها: , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
10 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
فرزانه واحد
فرزانه واحد
11 سال قبل

حیوون بیچاره ، با اینکه امید به زندگی داشت می خواستن زنده زنده بکشنش!!! 🙁

علیرضا
علیرضا
11 سال قبل

?:-) مگه آخر داستان چطور بوده؟؟؟؟؟

نادر
نادر
11 سال قبل

تو این دوره زمونه باید به فکر خودت باشی چون هیچکس این کارو برات انجام نمیده