جی۵ لاین: پیر فرزانه ای در جمعی سخن می گفت. لطیفه ای برای حضار تعریف کرد، همه دیوانه وار خندیدند. بعد از لحظه ای، او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند و او مجددا لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمع به آن لطیفه نخندید. او لبخندی زد و گفت:« وقتی که نمی توانید بارها به لطیفه ای بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مشکلات و خاطرات تلخ گذشته ادامه می دهید؟! گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید…»
- نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.
هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید. برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید ازانتشارات ذهن آویز داشته باشید تا علاوه برحمایت ازمولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.
خیلی زیبا بود عااااااااااااااااالییییییییییییییییییییییییی
ای کاش همیشه همینطور بود
عاشق داستانهای این کتابم
روزی از باغ پرسیدن زیباترین فصل چیست؟
گفت زمستان !
گفتند چرا؟
گفت: زمستان سخت برایم رویایی است از داستان میوهای رنگ رنگ و عشق دوباره به بهار .
اتفاقات خوشایند و ناخوشایند گذشته، تجربه های ماهستند و تجربه بزرگترین فایده ی هر اتفاق است.
بنابراین برای فواید یک اتفاق نباید ناراحت بود و افسوس خورد بلکه باید آن را چراغ راه کرد…
به دنیا اجازه ندهید لبخندتان را تغییر دهد :beatup: :-$ :footmouth: :dazed:
به لبخندتان اجازه دهید دنیا را تغییر دهد :rotfl: 😉 :laugh: 😀 :-)) 🙂