جی5 لاین: روزی ملانصرالدین در باغی روی نردبانی رفته بود و داشت میوه می خورد.
صاحب باغ او را دید و با عصبانیت پرسید:
ای مرد بالای نردبان چه میکنی؟
ملانصرالدین گفت:
_نردبان میفروشم!
_در باغ من نردبان می فروشی؟
ملانصرالدین گفت:نردبان مال خودم است و هرجا که دلم بخواهد آن را می فروشم.
منبع تصویر: Slavsandtatars
- منبع اصلی:داستان های کوتاه از نویسندگان بزرگ و ناشناس/ گردآوری: حمیدرضا غیوری/ انتشارات راستین
- نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.
هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید.
برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید از انتشارات راستین داشته باشید تا علاوه برحمایت از ناشر محترم و مترجم گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.
دریافت افزونه
هرکسی برای عمل خود توجیحی دارد ولی چه بهتر با عقل و منطق باشد.
ب نظرتون داستان درست نوشته شده؟ ?:-)
البته فهمیدم داستان چیه ! :yes:
شما پیشنهاد متفاوتی دارین؟
خوشحال میشم بشنوم…
روزی ملانصرالدین در باغی روی نردبانی رفته بود و داشت میوه می خورد.
صاحب باغ او را دید و با عصبانیت پرسید:ای مرد بالای نردبان چه میکنی؟
ملا نصرالدین گفت: نردبان می فروشم.
مرد گفت:در باغ من نردبان می فروشی؟
ملانصرالدین گفت:نردبان مال خودم است و هرجا که دلم بخواهد آن را می فروشم.
…
فکر میکنم داستان این شکلیه…این طور نیست؟
ملانصرالدین با خودش نمیحرفه که : )))
بله
حق با شماست!
:-))
با سلام احترام گذاشتن به دیگران در واقع احترام گذاشتن به خود.باید به حریم شخصی و اجتماعی دیگران احترام گذاشت چرا که داشتن جامعه سالم درگروهمین احتراماته پیروزوسربلندباشید
این خانومه هم احتمالا از نوادگان ملانصرالدین هستش!
وسط جمعیت چه جای بالا رفتن از نردبونه اخه؟
نمونه ی یک انسان متوقع…و به شدت خود بین!