زهر و عسل

جی۵ لاین: مرد خیاطی کوزه ای عسل در دکانش داشت. یک روز می خواست دنبال کاری بروئ. به شاگردش گفت: این کوزه پر از زهر است! مواظب باش آن را دست نزنی! شاگرد که می دانست استادش دروغ می گوید حرفی نزد و… استادش رفت. شاگرد هم پیراهن یک مشتری را برداشت و به نانوایی رفت و آن را به مرد نانوا داد و دو نان داغ و تازه گرفت سپس برگشت و تمام عسل را با نان خورد و کف دکان دراز کشید. خیاط ساعتی نگذشته بود که بازگشت و با حیرت از شاگردش پرسید: چرا خوابیده ای؟ شاگرد ناله کنان پاسخ داد: تو که رفتی من سرگرم کار بودم، دزدی آمد و یکی از پیراهن ها را دزدید و رفت. وقتی من متوجه شدم، از ترس تو، زهر توی کوزه را خوردم و دراز کشیدم تا بمیرم و از کتک خوردن و تنبیه آسوده شوم!

منبع تصویر:blog
منبع اصلی: داستان های کوتاه از نویسندگان بزرگ و ناشناس/ حمید رضا غیوری/ انتشارات غیوری
  •  نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.

هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید. برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید ازانتشارات غیوری داشته باشید تا علاوه برحمایت ازمولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.

برچسب ها: , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
3 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
شهزاد
شهزاد
9 سال قبل

دنیا بر پایه ی گفتار و رفتار ما میچرخد. اعمل ما نیروی گریز از مرکز ایجاد میکند. این حقیقت را بپذیریم تا از چرخ این فلک به سر گیجه نیفتیم.

صدیق
صدیق
9 سال قبل

آدما باید بد :drool: ونن که بازتاب کارهاشون به خودشون برمیگرده، اگه با کسی صادق نبون حتما اون شخص هم یک جایی اون رو فریب میده.

nazanin
9 سال قبل

هیچوقت یه ادم دروغگو نمیتونه به جایی برسه