اندر مزایای پیشرفت دنیای امروزی

جی۵ لاین: راستشو بخواین دنیای امروزی هر روز داره بیش از پیش شگفت زده مون می کنه. اصلن همه ش شگفتیه. به نظر میاد همه چیز داره سیر صعودی طی می کنه و رو به بالا می ره فقط نمی دونم کی از اون بالا ناگهان سقوط کنه و پدر همه چی در بیاد.
این روزها دیدن مناظری، دیگه داره برای همه عادی می شه و این درد جامعه ماست. وقتی روسو تو کتاب امیل می نویسه که ” من امیل رو عادت دادم که به چیزی عادت نکنه ” بنده ی خدا می دونسته که این عادت عجب دماری از روزگار درمیاره. مثلن حالا دیگه دیدن پسرهایی با شمایل دخترها اونقدر عادی شده که اگه تو خیابون یه مرد به سبک مردونه ببینیم شک می کنیم که حتمن طرف از این دنیای شگفت انگیز پیشرفت دور هست که اینطور درجا زده. راستشو بخواین خیلی وقته دلم به حال دخترهای امروزی می سوزه که مرد زندگیشون که باید تکیه گاهشون باشه خیلی فرقی با خودشون نداره البته دلم برای پسرهای امروزی هم می سوزه که شاید تا آخر عمرشون حتی یه لحظه چهره ی واقعی عشقشون رو نبینن.
بگذریم می خواستم اندر باب پیشرفت های دنیای امروز یکی هم حادثه ای که چند روز پیش اتفاق افتاد رو براتون بگم.
چند روز پیش داشتم از یکی از میدونای شلوغ شهر می گذشتم که دو تا ماشین 206 و پراید محکم خوردن به هم. راننده ی 206 بیرون پرید و چنان حمله ای به راننده ی پراید کرد که همه حتی راننده های دیگه که تو مسیر هم نبودند وایستادن به تماشا. داشتن همدیگه رو تیکه پاره می کردن و همه آدم ها هم وایستاده بودن و نگاه می کردن درست مثل این که وسط میدون یه فیلم سینمایی پخش کنن. عجیب تر از همه این بود که 3 تا پلیس سر چهارراه نه تنها از دور تماشا می کردند بلکه بساط خنده و مسخره بازی راه انداخته بودن.
بهتون قول می دم تا کم تر از بیست سال دیگه همین جور خوب پیشرفت کنیم آدم زیر پامون سرببُرن آخ هم نمی گیم. فقط از خدا می خوام من نباشم که اون روز رو ببینم.
ناغافل یاد یه خاطره ای از زمان کودکیم افتادم. فکر می کنم کلاس سوم دبستان بودم یه روز عصر رفتم نون بخرم که تو کوچه چند نفر جوون ( جوون که می گم جوون بودن ها یعنی تازه با این وضعیت سرشون خیلی هم به تنشون می ارزید ) نشسته بودن و یه چیزی می کشیدن. من هم چیزی نمی دونستم ولی بعدن گفتن که حشیش می کشن. یادمه این اتفاق فقط دو بار افتاد تو کوچه مون چون اهالی کوچه همگی رفتن نمی دونم کجا شکایت و اونقدر پیگیری کردن که دیگه هیچوقت من همچین چیزی تا زمانی که بچه بودم ندیدم مگر تو فیلما. فکر می کنم مردم اونموقع برای خودشون و زندگی یه ارزشی قائل بودن که به هرچیزی که می دیدن و می شنیدن واکنش نشون می دادن. خدا نکنه آدم به درد بی تفاوتی مبتلا بشه که بد دردیه لامصب.
سایه تون کم نشه روزتون خوش.

جی5لاین.کام

خاطره ای از دوست خوبمون : شراره

ارسال شده از: تهران

منبع تصویر: sonagroup

هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، برای مطالعه سایر خاطره ها به صفحه “لیست خاطره های مثبت” و جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید!

برچسب ها: , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
3 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
فرشته زماني
فرشته زماني
10 سال قبل

تجربه زندگی کردن با  آدمها به من آموخته که  برای جلوگیری از  مشاجرات و ااختلافات باید حتی الامکان به این قضیه ایمان داشته باشم که همه آدمها آدمهای متفاوتی هستند و همواره راوی اتفاقات همواره مورد ستم واقع شده یا اینکه مشکلش با انسانهای دیگه اینه که به حقوقش توجه نمیشه یا قدر محبتش دونسته نمیشه و باید از حقوقش بگذره مخاطب منه این یه بحث قدیمیه که از گذشته مشکل من در روابطم با اطرافیانم بوده وهست البته تازگیها به این نتیجه رسیدم که باید  برای اینکه فاصله من از آدمها بیشتر ااز این نشه این مشکلم رو بیان… بیشتر بخوانید

الهه
الهه
10 سال قبل

آخی….!

ولی انقدر سیاه نمایی هم خوب نیستااااا
همه این جوری نیستن!!!

لیلی
لیلی
10 سال قبل

خاطره جالبی بود
اما این از استفاده غلط ماها از پیشرفت ناشی شده
به جای اینکه از اینترنت ماهواره موبایل درست استفاده کنیم به غلط پامون جایی میذاریم که متعلق به اونجا نیستیم
یعنی اینکه تو محیط ها مختلف خودمون قرار میدیم و این باعث تاثیر پذیری ما و مطمئنا از بین رفتن اخلاق و ادب میشه