لاک پشت و دو مرغابی

جی۵ لاین : لاک پشت و دو مرغابی در بیشه ای دوست شدند.گاه پرواز مرغابی ها رسید لاک پشت غمگین شد از مرغابی ها خواست تا او را با خود ببرند ان قدر تضرع و زاری کرد تا چاره کردند که دو مرغابی دو سر چوب را به منقار بگیرند و وسط آن را لاک پشت به دهان گرفت و پرواز کردند.

در بین راه از روی دهی می گذشتند مردم با تعجب نگاه میکردند .لاک پشت دهان باز کرد :چه جمعیتی؟

از چوب جدا شد و با سرعت به طرف زمین سقوط کرد با خود گفت :اشتباه کردم هر طور شده باید جبران کنم بعد گفت:باید تا اخرین نفس تلاشم رو بکنم بعد گفت:خواستن توانستن است بعد گفت در نا امیدی بسی امید است.

بعد گفت پایان شب سیه سفید است. بعد… تکه تکه شد.

جی۵ لاین . کام

  • منبع اصلی:کتاب الکترونیکی حکایت های کوتاه و پند آموز/گرداوری:محمد علی باباپور
  • منبع تصویر: shutterstock
 نظرتون رو بفرستید و اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.

هر روز ساعت ۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود. برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید.

برچسب ها: , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
10 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مه نیک
11 سال قبل

سلام به همگی.
یعنی وقتی زندگی ات رو هواست، سکوت کن تا سالم به مقصد بررسی وگرنه سقوط میکنی :chic:

فرناز
فرناز
11 سال قبل

لاک پشت زمانی به فکرچاره افتادکه دیگه کارازکارگذشته بود ورشته های دومرغابی عاقل وبافکرکه به امیدهمراهی چاره اندیشی کردند… پنبه شده بود .
بقول معروف ( علاج واقعه قبل از وقوع بایدکرد ) ولاک پشت داستان ما دوراندیش عمل نکرد وحضورجمعیتی که نگاهش میکردند اغوایش کرد وآنچه نبایست اتفاق بیفتد … افتاد !!!!!!

f.d
f.d
11 سال قبل

درواقع لاکپشت بی موقع دهان به صحبت باز کرده و این سخن او، اورا به هلاکت رسانده است درواقع بعضی مواقع سخن بی موقع ادم را به چه جاها که نمی رساند اگر شما فیلم جراحت را که نگاه کرده باشید علی عمرانی با حرف بی موقع خود نزدیک بود خود را به کشتن بدهد