سنگ های مرمر زندگی

جی۵ لاین: می گویند در زمان های دور،پسری بود که به اعتقاد پدرش هرگز نمی توانست با دستانش کار با ارزشی انجام دهد. این پسر هر روز به کلیسایی در نزدیکی محل زندگی خود می رفت و ساعت ها به تخته سنگ مرمر بزرگی که درحیاط کلیسا قرار داشت خیره می شد و هیچ نمی گفت! روزی شاهزاده ای از کنار کلیسا عبور می کرد و پسرک را دید که به این تخته سنگ خیره شده است و هیچ نمی گوید. از اطرافیان در مورد پسر پرسید. به او گفتند که او چهار ماه است هر روز به حیاط کلیسا می آید و به این تخته سنگ مرمر خیره میشود و هیچ نمی گوید. شاهزاده دلش برای پسرک سوخت. کنار او آمد و آهسته به پسرک گفت : جوان به جای بیکار نشستن و زل زدن به این تخته سنگ، بهتر است برای خود کاری دست و پا کنی و آینده ی خود را بسازی.پسرک در مقابل چشمان حیرت زده ی شاهزاده، مصمم و جدی به سوی او برگشت و در چشمانش خیره شد و محکم و متین پاسخ داد: من همین الان در حال کار کردن هستم، و بعد دوباره به تخته سنگ خیره شد. شاهزاده از جا برخاست و رفت… چند سال بعد به شاهزاده خبر دادند که آن پسرک از آن تخته سنگ یک مجسمه ی با شکوه از حضرت داوود ساخته است. مجسمه ای که هنوز هم جزئ شاهکارهای مجسمه سازی دنیا به شمار می آید. نام آن پسر، ” میکل آنژ” ، نابغه ی مجسمه سازی دنیا بود.

جی۵ لاین . کام

منبع تصویر:blog

منبع اصلی:تو، تویی؟!جلد دوم/ امیر رضا آرمیون/ انتشارات ذهن آویز

  •  نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.

هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید.

برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید ازانتشارات  ذهن آویزداشته باشید تا علاوه برحمایت ازمولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.

برچسب ها: , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
2 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کاربران ناشناس
کاربران ناشناس
10 سال قبل

كتاب هاي تو تويي رو دوست دارم. خيلي با احساس و خوب تدوين شده. ميسي

مادام
مادام
10 سال قبل

اگر درکودکی افکار انسان به درستی هدایت شود در دوره بزرگسالی به ثمره هدف خود می رسد