ولی حرفی از خانواده به میان نیاورد
جی5 لاین: دو هفته به عید بزرگ کریسمس مانده بود، مجبور شدم بخاطر درد کمر در بیمارستان بستری شده و مورد عمل جراحی قرار بگیرم. به هیچ وجه مایل به این کار نبودم ولی درد […]
جی5 لاین: دو هفته به عید بزرگ کریسمس مانده بود، مجبور شدم بخاطر درد کمر در بیمارستان بستری شده و مورد عمل جراحی قرار بگیرم. به هیچ وجه مایل به این کار نبودم ولی درد […]
جی۵ لاین:غروب یک روز بارانی زنگ تلفن به صدا در آمد. زن گوشی را برداشت. آن طرفِ خط پرستارِ دخترش با ناراحتی خبر تب و لرز شدید دختر کوچکش را به او داد.زن تلفن را […]
جهت دانلود داستان صوتی “ثروتمند شدن بخاطر نگهداری از پدر” کلیک نموده و این داستان را با بلوتوث به دوستتان هدیه دهید. حجم فایل: 891 KB مدت زمان فایل 1:54 ثانیه چنانچه قادر به شنیدن داستان های […]
جی۵ لاین:پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد میشدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد […]
جی۵ لاین:در بیمارستانی، دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند. یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعدازظهر یک ساعت روی تختش بنشیند. تخت او کنار پنجره ی اتاق بود. اما بیمار دیگر […]
جهت دانلود داستان صوتی “هزینه ی آسایشگاه” کلیک نموده و این داستان را با بلوتوث به دوستتان هدیه دهید. حجم فایل: MB 922 مدت زمان فایل 1:57ثانیه چنانچه قادر به شنیدن داستان های صوتی نیستید مرورگر […]
جهت دانلود داستان صوتی “نجات از آتش” کلیک نموده و این داستان را با بلوتوث به دوستتان هدیه دهید. حجم فایل: MB2:44 مدت زمان فایل 3:33ثانیه چنانچه قادر به شنیدن داستان های صوتی نیستید مرورگر خود را به روز نمایید. […]
جی۵ لاین:چند سال پیش، سازمان آموزش و پرورش شهری کوچک، خانم معلمی را استخدام کرد تا به ملاقات دانش آموزانی برود که در بیمارستان های شهر بستری و تحت درمان بودند. وظیفه ی این معلم، […]
جی۵ لاین: غروب یک روز بارانی زنگ تلفن به صدا در آمد. زن گوشی را برداشت. آن طرف خط پرستار دخترش با ناراحتی خبر تب و لرز شدید دختر کوچکش را به او داد. زن تلفن […]
جی۵ لاین: مردی در آستانه عمل جراحی قرار داشت. با آنکه داروی آرام بخش به او تزریق شده بود، اما دلشوره داشت. پرستاری مهربان به او گفت: ” کمی عصبی هستی؟” پاسخ داد: ” بیش از […]
جی5 لاین: پرستار ، مرد یونیفرم پوش ارتشی که ظاهری خسته و مضطرب داشت را بالای سر بیماری آورد و به پیرمردی که روی تخت دراز کشیده بود گفت: آقا، پسر شما اینجاست . پرستار مجبور […]