مرد خشمگین
جی۵ لاین:زن نمی دانست که چه بکند؛ خلق و خوی شوهرش از این رو به آن رو شده بود. قبل از این می گفت و می خندید، داخل خانه با بچه ها خوش و بش […]
جی۵ لاین:زن نمی دانست که چه بکند؛ خلق و خوی شوهرش از این رو به آن رو شده بود. قبل از این می گفت و می خندید، داخل خانه با بچه ها خوش و بش […]
جی۵ لاین: حکایتی سرخپوستی می گوید که: نوه ای و پدر بزرگش در حال گفتگو بودند. سرخ پوست پیر می گوید:” پسر، در درون هر کسی دو گرگ زندگی می کند. یکی از این گرگ […]
جی۵ لاین:زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و بر روی […]
جی۵ لاین:پیرمرد روستازاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد، همه همسایه ها برای دلداری به خانه پیرمرد آمدند و گفتند: عجب شانس بدی آوردی که اسبت فرار […]
جی۵ لاین: یک سالن غذاخوری دانشگاهی در اروپا را تصور کنید. یک دانشجوی دختر با موهای قرمز که از چهره اش پیداست اروپایی است، سینی غذایش را تحویل می گیرد و سر میز می نشیند. […]
جی۵ لاین:روزی یک فیل تنها که به دنبال کشف دنیای آرمانی و با ارزش خود می گشت،به رودخانه ای رسید.آب کاملا شفاف و گوارا بود.فیل خواست از آن بنوشد،وقتی خم شد و خرطومش را در […]
جی۵ لاین: روزی یک استاد با شاگردش در صحرا راه می رفتند. استاد به شاگردش می گفت که باید همیشه به خداودند اعتماد کند چون او از همه چیز آگاه است. شب فرا رسید و آن […]
جی۵ لاین: مدیر پذیرش هتلی بزرگ در مورد مسافری صحبت می کرد که با رگباری از الفاظ زشت به او توهین کرده بود. به طوری که آن شب در منزل نیز ذهن جودی درگیر بود- انگار […]
جی۵ لاین: استادى از شاگردانش پرسید : چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟ شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها […]
جی۵ لاین: دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور می کردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند. یکی از آنها از سر خشم؛ بر چهره ی دیگری […]
جی۵ لاین: کامیونی بزرگ که قصد عبور از یک پل زیر گذر خط آهن را داشت، بین سطح جاده و تیرهای سقف زیر گذر گیر کرد. تلاش کارشناسان مربوطه برای آزاد کردن آن بی نتیجه ماند؛ […]
جی۵ لاین:مردی دیر وقت، خسته و عصبانی از سر کار به خانه بازگشت. جلوی در، پسر 6 ساله اش را دید که در انتظار او بود. -بابا سلام! یه سوال می تونم بپرسم؟ – سلام […]
جی۵ لاین: مردی در کوهستان خانه داشت، هر شنبه صبح ناچار بود تا از میان جاده ای پر پیچ و خم و خطرناک بگذرد،لیکن این مرد از خطر باکی نداشت! چرا که او خودروی مناسبی داشت […]
جی۵ لاین:استادی از شاگردانش پرسید: چرا وقتی عصبانی می شویم، فریاد می زنیم؟! شاگردان فکری کردند و یکی از آنها گفت: چون در آن لحظه ، آرامش و خونسردیمان را از دست می دهیم. استاد […]
جهت دانلود داستان صوتی ” جای زخم می ماند” کلیک نموده و این داستان را با بلوتوث به دوستتان هدیه دهید. حجم فایل:1:40 MB مدت زمان فایل :2:03ثانیه چنانچه قادر به شنیدن داستان های صوتی نیستید مرورگر خود را به […]
جی۵ لاین:روزی گزارشگر روزنامه ای با دانشمندی که در زمینه ی پزشکی موفق بود، مصاحبه کرد و از او پرسید:” چرا فکر می کنید در مقایسه با مردم عادی می توانید کارهای بیشتری انجام دهید؟” […]