desk

دفترچه کوچولوی انرژی بخش !

جی۵ لاین: زمانی که برای کنکور درس می خوندم یه دفترچه ی کوچولو داشتم که هر روز برنامه ی درسی روز بعدم رو تو اون می نوشتم ، هرروز مشخص می کردم که روزانه چند ساعت و چه درسی بخونم و شب زمانی که درس خوندنم تموم می شد، قبل از خواب میزان درس خوندنم رو توی اون روز حساب می کردم تا بفهمم که چقدر اون روز درس خوندم. پائین صفحه یا هر جای صفحه که جای خالی پیدا می شد برا خودم جمله های مثبت می نوشتم و تصورات قشنگی از آینده برای خودم به تصویر می کشیدم. مثلاً می نوشتم رتبه ام دو رقمی شده ، دانشگاه دولتی قبول شدم ، … هرشب یه جمله ی قشنگ می نوشتم و با اون جمله  و تصویر قشنگ به خواب می رفتم. خواهر کوچکم گاهی نوشته هامو می خوند و بهشون می خندید، فکر می کرد تصوراتم غیر واقعی و خنده داره. ولی من برای خودم هدف هایی را مشخص کرده بودمو اونا رو به تصویر می کشیدم، هر روز انرژی بیشتری پیدا می کردم و با امید و اعتماد بیشتری درس می خوندم و تلاش می کردم.

یکی از دوستام یک ماه مونده به کنکور شروع کرد به درس خوندن و فکر می کرد می تونه رتبه ی خوبی بیاره، تا اینکه بالاخره روز کنکور رسید و سر جلسه رفتم. توی این مدتی که درس می خوندم رابطه ام رو با خدا حسابی خوب کرده بودم و بیشتر وقت ها باهاش حرف می زدم و ازش می خواستم که بهم کمک کنه و هوامو داشته باشه و بالاخره روز کنکور رسید و سرجلسه رفتیم. کنکور برخلاف چیزی که فکر می کردم ، سخت بود؛ وقتی از جلسه  ی کنکور بلند شدم احساس خوبی نداشتم ، یه جورایی احساس نا امیدی می کردم ، خصوصاً زمانی که دوستم گفت کنکور خیلی راحت و خوب بوده براش. با اینکه یه حس نا امیدی به سراغم اومده بود، ولی تا زمان اومدن نتایج یه آرامش خاصی داشتم و اصلاً احساس نگرانی نداشتم. ته دلم همچنان چراغ امیدم روشن بود.

نتایج کنکور با چند روز تأخیر اومد، یکی از دوستام بهم زنگ زد- اون دانشجوی ارشد بود و بیشتر از من واسه نتایج من شور میزد – ازم پرسید چی شد ؟ رتبه ات چند شد ؟ بهش گفتم زوده هنوز نیومده .گفت : بدو برو ببین ، نتایج اومده.
ظهر که شد رفتم سراغ نتایج، دلم شور افتاده بود ولی تا چشمم به رتبه هام افتاد جیغ کشیدم و پریدم مامانم رو بغل کردم  و بوسیدم و به همه خبر دادم که رتبه هام  11 ، 72 ، 33 شده. عصر که شد خواهرم با یه شاخه گُل اومد خونه و قبولیم رو بهم تبریک گفت. اون دوستم که احساس می کرد کنکور خیلی خوب بوده و سخت نبوده ، رتبه اش اصلاً خوب نبود و قبول نشد.

جی۵ لاین . کام
خاطره ای از: مرجان
ارسال شده از: شیراز
منبع تصویر: Shutter Stock

 هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، برای مطالعه سایر خاطره ها به صفحه “لیست خاطره های مثبت” و جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید!

برچسب ها: , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
38 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سمیه
سمیه
11 سال قبل

عالی بود نمی دونین چقدر به تجربه و انرژی این خاطره نیازداشتم مرجان جان متشکرم که تجربت رو رایگان در اختیارم قرار دادی .دوستت دارم

آیدا
آیدا
11 سال قبل
پاسخ به  سمیه

پس من چی ؟؟؟ 😉

مرجان
مرجان
11 سال قبل
پاسخ به  سمیه

خواهش می کنم دوست عزیز 🙂

مسعود
مسعود
11 سال قبل

سالها پیش من هم مثل این دوستمون راه موفقیت رو در پیش گرفتم وبه اهدافی که از پیش تعیین کرده بودم رسیدم . ولی بعد از مدتی متوجه شدم که در زندگی دچار رکود شدم و موفقیت های گذشته هم لذت قبل رو دیگه ندارند بعد از مدتی تفکر و کنکاش متوجه ایراد کارم شدم. وقتی به اهدافم میرسیدم فراموش کرده بودم که هدفهای جدید برای زندگیم پیدا کنم . فوری دست به کار شدم و در زمینه های مختلف زندگیم هدف گذاریهای جدید انجام دادم . نباید وقت رو تلف کرد . یکبار زندگی فرصت کوتاهیست برای اینکه ثابت… بیشتر بخوانید

vahed
vahed(@vahed)
11 سال قبل
پاسخ به  مسعود

قبول دارم ، آدم اگه آرزو یا هدفی واسه آینده نداشته باشه ، زندگیش خیلی کسالت بار میشه.

مینــو
مینــو
11 سال قبل
پاسخ به  مسعود

اقا مسعود ممنون میشیم شما هم چند تا از تجربه ها و خاطراتتون رو ارسال کنید جی5 لاین تا منتشر کنن و ما هم بخونیم و استفاده کنیم! ?:-)
این طور که از نوشته هاتون متوجه شدم ادم اکتیو و جالبی هستید.
🙂
:yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
تبریک میگم بهتون

آیدا
آیدا
11 سال قبل

برای‌ نتیجه‌گیری‌ بهتر باید جدی‌ باشیدوجسارت‌ و تعهد داشته‌ باشید، هیچ‌ چیز قادر به‌متوقف‌ ساختن‌ اراده‌ انسانی‌ که‌ حق‌ زندگی‌ خودرادرگرو پیشبرد هدفش‌ می‌گذارد نیست‌.

negin
negin
11 سال قبل

باید بدانیم‌ که‌ آ دم‌های‌ موفق‌، آنقدرهابرجسته‌، با استعدادو یا منحصر به‌ فرد نیستند، آنهافقط توانسته‌اند نحوه‌ کارکرد هر چیز این‌ جهان‌رادرک‌ کنند و بفهمند که‌ پیشرفت‌ خود آنها نیزمطابق‌ بر اصولی‌ است‌ که‌ بر محیط پیرامون‌ آنهاحاکم‌ است‌. آنها می‌دانند که‌ تصحیح‌ مداوم‌ وپیوسته‌، راه‌ رسیدن‌ به‌ اهداف‌ است‌، در این‌ باره‌بارها از مسیر منحرف‌ می‌شوند، اشتباه‌ را اصلاح‌می‌کنند و دوباره‌ به‌ راه‌ اصلی‌ بر می‌گردند. در راه‌رسیدن‌ به‌ هر هدف‌ می‌توانیم‌ به‌ شهامت‌ و اراده‌قویتر دست‌ یابیم‌، برقدرت‌ متقاعد سازی‌ خویش‌بیفزاییم‌، انظباط فردی‌ را بیاموزیم‌، توان‌ و طاقت‌خویش‌ را افزایش‌ دهیم‌ و اعتماد به‌ نفس‌ خودرابالا ببریم‌.

مریم
مریم
11 سال قبل

ما می‌توانیم‌ از اکنون‌ خود فراتررفته‌ و به‌ آرزوهای‌ خود دسترسی‌ پیدا کنیم‌. برای‌ رسیدن‌ به‌ هدف‌،برنامه‌ ریزی‌ دقیقی‌ لازم‌ است‌، باید نحوه‌ عملکردهر چیز را به‌ خاطر بسپاریم‌ هیچ‌ چیز در خط مستقیم‌ سیر نمی‌کند و نیز هیچ‌ هدفی‌ مستقیم‌ وبدون‌ تلاش‌ به‌ دست‌ نمی‌آید. 🙂 🙂 🙂