جی5 لاین:مدت ها پیش پسر و دختر کوچولوم رو برده بودم پارک تا کمی بازی کنن. وقت برگشتن به خونه دیدم بیرون پارک، کنار خیابون پیرمردی با واکر منتظر تاکسی هست ولی متاسفانه هیچ ماشینی متوجه اش نمی شد و از کنارش رد می شد. از ظاهرش مشخص بود که وضع مالی خوبی نداره از طرفی هم به سختی ایستاده بود!
با بچه ها به طرفش حرکت کردیم تا ببینیم چه کاری از دستمون برمیاد. قبل از اینکه ما برسیم یه ماشین جلو پاش نگه داشت، راننده وقتی فهمید پیرمرد پول کافی نداره و از طرفی بخاطر واکرش کل صندلی های عقب اشغال میشه و نمی تونه مسافر دیگه ای سوار کنه حاضر نشد پیرمرد رو سوار کنه.
جلوتر که رفتم دیدم پیرمرد بیچاره قادر به درست صحبت کردن هم نیست. کنار ایستادم و با هم منتظر تاکسی شدیم. بعد از مدتی بلاخره موفق شدم یک راننده رو راضی کنم را پیرمرد رو سوار کنه. به راننده تاکسی گفتم کرایش هر چقدر بشه من تقبل میکنم. بعد هم کمک کردم تا مرد پیر سوار بشه.
صرف نظر از اینکه همون شب چه اتفاق خوبی واسم افتاد یادآوری این خاطره همیشه حس خوبی بهم میده.
هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، برای مطالعه سایر خاطره ها به صفحه “لیست خاطره های مثبت” و جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید!
چه خوبه همیشه احترام و کمک به بزرکتر ها رو فراموش نکنیم
همیشه کمک به دیگران در انسان حس خوبی بوجود می یاره
خیلی عالی بود
اگر ما به دیگران کمک کنیم حتما ی روزی ذیگران دستمان را خواهند گرفت
اگر ما به کسی کمک کنیم و دل کسی را شادکنیم حتما خداوند مهربان نیز به ما کمک می کند :laugh: 😀