جی5 لاین: چندین سال پیش، دوران دبیرستان من و یکی از دوستام زهرا با هم به کلاس زبان انگلیسی می رفتیم. ما هم در مدرسه همکلاسی بودیم و هم در کلاس زبان. درواقع زهرا یکی از صمیمی ترین دوستای من بوده و هست. شاید حدود 10 ترم رو با هم گذروندیم.
سال آخر دبیرستان بود و سطح کلاس زبان ما هم بالاتر رفته بود و مسلما درس ها سخت تر شده بود. همین حجم زیاد درس های مدرسه و کلاس باعث شد که من علیرغم تلاش زیاد نتونم یک ترم رو قبول بشم و مجبور بودم که دوباره اون ترم رو بردارم، نمره فاینال زهرا هم خوب نشد اما تونست قبول بشه. از این که مجبور بودم این ترم رو دوباره بگذرونم ناراحت بودم. روز ثبت نام من و زهرا با هم رفتیم دفتر آموزشگاه تا ثبت نام کنیم. نوبت ما رسید و من ثبت نام کردم و دیدم زهرا جلو نیومد. وقتی کارم تموم شد به زهرا گفتم: چرا جلو نمیای؟ جواب داد: این ترم نمی خوام ثبت نام کنم! بهتره یه کم استراحت کنم، ترم بعد هم دوباره همکلاسی خواهیم بود.
باورم نمی شد که زهرا به خاطر من حاضر شده یک ترم عقب بیافته. با خودم تصمیم گرفتم حتما این ترم رو حسابی بخونم تا این لطف زهرا بی نتیجه نمونه. ضمنا در جاهایی که اشکال داشتم زهرا کمکم کرد و من تونستم با یک نمره خوب اون ترم رو بگذرونم و ترم بعد دوباره با دوست خوبم همکلاسی باشیم.
از همینجا از زهرا مجد عزیز تشکر می کنم. بخاطر بزرگی و خوب بودنش!
جی5 لاین . کام
خاطره ای از: سارا موسوی زاده
ارسال شده از: تهران
منبع تصویر: North Texas Kids
- در امتحانات پایان ترم آنها را دیدم که در حال مرور نکات درسند
- با کسی صحبت نمی کردم و از درون حرص می خوردم
- یکی از توله سگ ها از بقیه عقب مانده بود
- برنده کسی است که مستقیم ترین خط را با قدم هایش ایجاد کند
هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید!
خیلی ممنون که خاطره من رو منتشر کردین. واسه دوستم هم ایمیل می کنم تا ببینه! :yes: :yes: :yes:
قدر یار مهربان کی دانی
وقتی که بدست ناکسان در مانی
ایکاش همه از دوستان خود به نیکی یاد کنند
:yes:
من هم چند تا دوست باحال وفداکار دارم
همین جا ازشون تشکر میکنم
:-* :-*
عالی بود باید قدر این دوستها را دانست :-))
آفرین به این گذشت ممنون از خاطزه خوبتون سارا جان :laugh: 😀