جی۵ لاین: تا قبل از این اتفاق همیشه به کمک های خدا تو لحظه های حساس اعتقاد داشتم بعد از این اتفاق اعتقادم عمیق تر شد.
یه روز تو دوران نوجوونی پدرم با استرس و عجله زیاد وارد خونه شد.غم و ترس از چهره ی خسته اش مشخص بود ،سریع رفت تو اتاقش و در کمدش رو باز کرد ؛ اولش آروم شروع کرد به گشتن و چند دقیقه ای گشت.
پرسیدم بابا دنبال چی میگردی؟ گفت: آبروم.
گفتم بابا یعنی چی ؟گفت دنبال یه رسید می گردم که اگه پیداش نکنم آبروم میره!
منم شروع کردم به گشتن دنبال اون مدرکی که بابا نشونی هاش رو داد.
مامان رسید و از قضیه خبر دار شد .رفت تو اون یکی اتاق و شروع کرد به گشتن ،همه جا رو ریختیم به هم ولی اون رسید آب شده بود و رفته بود تو زمین! .بابا خیلی عصبی شده بود، مامان چشماش پر اشک شده بود .شرایط خیلی بحرانی بود.
دیگه واقعا ناامید شده بودیم ،ممکن بود اتفاق خیلی بدی واسه بابا بیفته،من دیگه نمی تونستم اشک هام رو کنترل کنم ،رفتم تو اتاقم دستام رو گرفتم رو به آسمون همینطور که اشکهام جاری بود و هق هق میکردم گفتم: خدایـــــــــــــــــــا بابام بابام.
چند دقیقه بعد صدای مامانم رو شنیدم که داشت شکر می کرد ومی گفت: پیدا شد.
از اون روز به بعد که اون رسید از یه جایی که فکر هیچکس بهش نم یرسید پیدا شد ،یاد گرفتم که نه فقط تو روزهای بحرانی، بلکه تو همه لحظه ها به یاد خدای بزرگم باشم.
خاطره ای از: مریم
ارسال شده از: زنجان
منبع تصویر: Shutter Stock
هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، برای مطالعه سایر خاطره ها به صفحه “لیست خاطره های مثبت” و جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید!
دریافت افزونه
وسیله رو هم خدا پیش پامون میذاره…
مادر بزرگم همیشه میگفت دعا که میکنی و آرزو که میکنی بزرگ بزرگ آرزو کن که اگه خدا خواست برآورده کنه یه چیزی گیرت بیاد. نمیدونم چقدر این حرف درسته ولی آرزوهای بزرگم توقع خودمم رو هم بالا برد و تلاشم تو زندگی بیشتر شد
نام تو به هر زبان که گویند خوش است
مااز کجا میدونیم که خدا واسه چه کاری وقت داره یا نه؟!
هر کسی تو دنیای خودش خداشو اونجوری که دوست داره تصویر میکنه و ازش توقع داره
خیلی ها فکر میکنند خدا کائنات و آفریده دیگه دخالتی تو جزئیات کارکردش نداره خیلی ها هم فکر میکنند که خدا کائنات و آفریده و هر لحظه داره اونو چک میکنه . خیلی های دیگه هم میگن خدایی وجود نداره و همه چیز تصادفیه
اون وسیله اونجا بوده. شما نمیدیدینش . مثل خدا که همه جا هست ولی به یادش نیستیم و گمش کردیم
اکثر ما ادما فکر می کنیم خداوند فقط برای لحظه های سخت و مشکله و وقتی که نیازی یا خواسته ای داریم فورا به یاد خدا می افتیم تازه بعضی از ما ادما اول سراغ راهها و وسیله های دیگه می ریم بعد که از همه جا رانده و مانده شدیم یاد خداوند می افتیم. در صورتی که خداوند در تمام لحظه های خوش و ناخوش ما حضور داره چه خوبه که وقتی هم در اوج شادی هستیم با یاد خدا شادتر باشیم و از خداوند سپاسگذار باشیم تا وقتی مشکلی داریم نخواد با شرمندگی یادش کنیم .
خدا که بیکار نیست تا یه موضوعی پیش میاد صداش کنیم کارامون رو انجام بده. پس مفهوم “وسیله” چی میشه ؟