چگونه به ترس خود از اجتماع و مردم غلبه کنم؟

علی:سلام،من ۱۸ سالمه همیشه نزدیک عید که میشه استرسی وجودمو فرا میگیره ،شاید براتون جالب باشه این استرس بخاطر دید و بازدید با اقوام است، نمیدونم چرا در ارتباط گیری استرس زیادی دارم
برای من شرکت در یک مجلس عمومی بزرگترین ترس و عذابه،چه با دوستان چه با اشنایان و اقوام
اکثر مواقع دنبال بهانه هایی میگردم که در این مهمانیها،جلسات عمومی، اردو و… شرکت نکنم اما میدونم که این کار درست نیست
اگر در اینطور جاها شرکت کنم ساعتها به اتفاقاتش فکر میکنم و واقعا بهم سخت میگذره و کاملا روحیه ام رو خراب میکنه
– چیکار کنم ؟؟؟ واقعا در زمینه ارتباط با افراد مشکل دارم
در زمینه فنون ارتباطی دو کتاب خواندم “چگونه دیگران را جذب کنیم” از برایان تریسی و “نفوذ در ۱۰ دقیقه” از مجتبی حورایی ولی کمک آن چنانی نکردند و حتی کتاب برایان تریسی منو نسبت به ارتباطاتم با افراد ،حساس تر هم کرد (در بحث ارتباط چشمی) و به همین خاطر کتاب رو تا آخر نخواندم
ضمن اینکه پاسخ سوالم از شما خیلی مهمه، لطفا علاوه بر راهنمایی تان ،اگر کتاب موثر و راهگشا سراغ دارید بهم معرفی کنید تا این مشکلات ارتباطیم که به یکی از بزرگترین دغدغه های زندگیم تبدیل شده حل کنم و من هم مثل بقیه در ایام عید بجای استرس شدید، بتونم لذت ببرم
روزگارتان خوش


مهدی مالکی نژاد: سلام بر شما علی آقا:

اجازه بدهید یک اتفاق جالب را که در روز سیزدهم فروردین همین امسال برایم اتفاق افتاد را بازگو کنم، همراه خانواده و جمعی از خویشاوندان در روز طبیعت به پارکی رفته بودیم، در آنجا ویانا خانم 4 ساله مشغول بازی با وسایل پارک بود که یکی از آشنایان متوجه شد او در حال بالا رفتن از میله ها  دچار مشکل شده است و به نظر می آید که ترسیده است. بنابراین به ویانا خانم پیشنهاد کرد بی خیال بالا رفتن شود و پایین بیاید ولی او در جواب گفت: بابام گفته ترس طبیعیه! بترس ولی انجام بده. و با این جمله علی رغم ترسش به کارش ادامه داده و البته باعث شگفتی او شده بود.

فکر می کنم این فرمول واقعا فرمول خوبی است، چون خیلی از استرس های ما ریشه در ترس های انکار شده و پنهان ما دارند، می ترسیم و آن را پنهان می کنیم و این ترس به صورت استرس خودش را نشان می دهد. خب در چنین شرایطی بهترین کار این است که بپذیریم که ترس و استرس می تواند طبیعی باشد و آن را به عنوان واقعیتی قبول کنیم و بعد علی رغم آن ترس و استرس به آن کار اهتمام بورزیم.

البته باید یک نکته را هم درنظر داشته باشیم. گاهی ترس و استرس باعث بقای ما می شود. به عنوان مثال ترس از پریدن داخل دریا بدون آنکه شنا بلد باشیم باعث نجات ما و ادامه حیات خواهد شد. بنابراین لازم است حتما به این نکته توجه داشته باشیم که ترس می تواند یک علامت باشد، گاهی این علامت واقعی است و باعث نجات ما می شود و گاهی هم فقط یک تصور است و واقعی نیست یا حداقل به آن شدتی که در ذهنمان تصور می کنیم واقعی نیست بنابراین در لحظه ای که می خواهید تصمیم بگیرید به این جمله “بترس ولی انجام بده!” عمل کنید حتما مطمئن باشید که قبل از آن بررسی کرده اید که عواقب واقعی شما را تهدید نمی کند.

اگر شنا بلد نیستید و با این جمله به داخل دریا شیرجه بزنید سرانجام کار معلوم است.

پیشنهاد می کنم دو کتاب زیر را بخوانید:

1) از حال بد به حال خوب – دکتر دیوید برنز

2) بترس ولی انجام بده! – خانم سوزان جفرسون

جی۵ لاین . کام
نویسنده: مهدی مالکی نژاد
منبع تصویر: wordpress.com

هر سه شنبه، آقای مهدی مالکی نژاد با انتشار متنی به سوالات ارسالی شما پاسخ خواهند داد، برای مطالعه کلیه پرسش و پاسخ ها به صفحه “لیست پرسش و پاسخ” مراجعه نموده و جهت ارسال سوالات خود به صفحه “ارسال سوال” مراجعه فرمایید!

برچسب ها: , , , , , , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
112 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رضا
رضا
8 سال قبل

ولی واقعا شما هم واسه خودتون دنیایی دارینا… منم تو کودکی میشه گفت آدم کم رویی بودم شدید نه ترسو ولی الان ک فک کنم عاقلتر شدم دیدم نه خیر اونقدررررر ادم پررو هست ک به قول حضرت علی تو این جامعه آدم کم رو کمروزی میشه به همین دلیل یه ع عصبانیت شدیدی منو فراگرفت ک دوس داستم اگه یه جا بهم توهین شه بزنم دهن مهن طرفو خورد کنم الان من تو روابط اجتماعیم با اینکه دبیرستانم خیلی موفقم و همه هم واقعا به چشم برادرشون بهم نگاه میکنن البته رفیقا و آشنایان آدم نه هر آدم مزخرفی… بیشتر بخوانید

یه دوست
یه دوست
8 سال قبل

سلام من دختری هستم ۱۴ ساله تو یه شبکه اجتماعی یه پسری بود به من هی میگفت با من دوس شو منم اصلا ندونستم چطوری دوس شدم البته من دوستش نداشتم ففط به خاطر هم دردی باهاش دوست شدم اون نیگفت من میخوام خودکوشی کنم منم بهش دل گرمی میدادم تا اینکه یه موقع به من گفت از خونه زنگ بزن بخدا بهتون زنگ نمیزنم الانم میگه من نامرد نیستم ولی مطمئنم زنگ میزنه یه روز کلا ترس همه وجدانمو گرفته فقط گریه میکنم بی صدا خیلی میترسم لطفا کمک کنید لططفا

ى دخمل
ى دخمل
9 سال قبل

سلام
من توى مدرسه و تو محيط خونه خيلى ادم شاد و شيطونى هستم ولى توى جمع هاى فاميل و اشنا کاملا بر عکس ميشم
لطفا ى نفر کمکم کنه
دوس دارم اونجا هم همونطورى باشم ک هستم

جيغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ

فرشته
فرشته
9 سال قبل
پاسخ به  ى دخمل

سلام من یک دختر چهارده سالم . توی مدرسه از یکی از همکلاسیام که خییلی هم باهم صمیمی هستیم خییلی میترسم . وقتی چیزی بهم میگه یا ی کاری با من انجام میده نمیتونم حریفش بشم چون ازش میترسم . لطفا یک راهکار خوب و مناسب جلوی پام بذارین تا دیگه از این دختر نترسم . لطفا. ممنونم از سایت خوبتون .

یه دوست
یه دوست
8 سال قبل
پاسخ به  فرشته

سلام

یه دوست
یه دوست
8 سال قبل
پاسخ به  فرشته

کمک

من
من
7 سال قبل
پاسخ به  ى دخمل

منم همینطور

گلبهار
گلبهار
9 سال قبل

سلام من در ارتباط با بعضی افراد دچار استرس شدید می شوم به طوری که قدرت حرف زدن ندارم بدنم میلرزد ورنگم میپرد ودچار تیک میشوم خیلی از این موضوع عذاب میکشم لطفا راهنماییم کنید.

مرضیه
مرضیه
9 سال قبل

سلام، من خیلی ادم تنهایی هستم و هیچ کسی رو ندارم. 2 دسته ادم دور و برم هستن 1 دسته که میان طرفم و یه مدتی باهام دوستن و بعد میرم رو مخشونو قضیه تموم میشه 1 دسته اونایی که میخوان باهام همچنان دوست باشن اما میرن رو مخمو بازم قضیه تموم میشه.الان چند وقتی هست که نا امیده نا امیدم. چند جا رفتم سر کارو نه کار اونجوری بوده که من بخوام و نه حقوقش.الانم با اینکه به کار خیلی احتیاج دارم چون اگه پول نداشته باشم باید 2 ماه دیگه تو خیابون بخوابم اما هرشب تصمیم میگیرم برم… بیشتر بخوانید

پیام
پیام
9 سال قبل
پاسخ به  مرضیه

سلام ! یه دوره ای ادم تو زندگی اش اینطوری می شه..نمی شه هم به این افکار توجه نکرد…صبر کن و بزار گذر عمر حل اش کنه….بپذیر که وسواس فکری داری و اذیت می شی ..بپذیر که روحیه افسرده پیدا کردی …صبر کن و استقامت داشته باش و نزار مشکلات از پا درت بیاره..چوون در اینده مشکل ات بزرگتری شاید اتفاق بیافته متلا خدایی نکرده دارای بچه نارس بشی یا یکی از اقوامت و یا خانوادت دچار مریصی سختی بشن به نطرت اینها بدتر نیست…..پس خودت رو با این چیز ها اذیت نکن