مجتبی علوی: سلام آقای مالکی نژاد، من همواره برنامه های خوبی برای تحصیل و زندگی ام پیش بینی کرده و آن ها را روی کاغذ یادداشت کرده و به دیوار اتاقم می چسبانم، همیشه جلوی چشمانم هستند، برنامه های سنگینی هم نمیریزم، واقع بیانه است و می توان با کمی زحمت به آن عمل کرد، اما در اجرای برنامه هایم هیچگاه آنطور که پیش بینی کرده ام، عمل ننموده ام.
فکر میکنم مشکل من تنبلی و سستی در اجرای برنامه هاست، چطور با این تنبلی مبارزه کنم؟
لطفا در این مورد مرا راهنمایی بفرمایید!
مهدی مالکی نژاد: سلام بر مجتبی عزیز
تصور کن سوار دوچرخه ای در حال رکاب زدن هستی، مسیر جاده ای را گرفته ای و در آن مسیر حرکت می کنی. نزدیک مانع ای می شوی، برای لحظه ای و فقط برای لحظه ای تصمیم می گیری. برای اجتناب از برخورد با آن مانع آن را دور بزنی و به راه خودت ادامه دهی. حالا در نظر بگیر اگر آن چند ثانیه کلیدی را غفلت می کردی نتیجه چه می شد؟ یا از مسیر خارج می شدی یا به زمین می خوردی. نکته همین جاست! “همین چند ثانیه کلیدی” همه اهمال کاری ها از همین نقطه شروع می شود. شما آن “چند ثانیه کلیدی” تصمیم می گیری که به کاری غیر از آنچه برنامه ریزی کرده ای بپردازی و یا اصلا تصمیم میگیری که هیچ عکس العملی نشان ندهی. توجه داشته باش که این هم خودش نوعی تصمیم گیری است. در هنگام دوچرخه سواری وقتی به مانع می رسی باید به سمت راست و یا چپ بپیچی. شاید نانخودآگاه ولی در هر حال تصمیم می گیری فرمان دوچرخه را به سمت راست یا چپ بپیچانی. شاید اگر یک دوچرخه سوار تازه کار باشی حتی برای همین تصمیم هم در روزهای نخست فکر می کنی و تصمیم می گیری.
دقیقا چنین وضعی وقتی شما سوار بر دوچرخه برنامه ریزی تان قرار دارید و دارید به سمت مغزتان حرکت می کنید حاکم است! یک هدف خوب، یک برنامه خوب ولی یک نتیجه بد! چرا؟!! چون وقتی سوار بر این دوچرخه اید، لحظه لحظه در حال تصمیم گیری هستید و مهمتر از آن “لحظه های کلیدی”ای وجود دارند که سرنوشت شما در رسیدن به هدفتان را رقم می زنند. مانعی در سر راهتان سبز می شود. مثلا برنامه ریزی کرده ای که راس ساعت 9 صبح به سراغ درس فیزیک بروی. ساعت به نزدیکی 9 رسیده ولی شما پای تلویزیون نشسته ای و در حال تماشای یک برنامه جذاب هستی. با خودت می گویی:”عجب برنامه خوبیه! حیفه از دست بدمش. وقتی برنامه تمام شد طبق برنامه ریزی عمل می کنم.” شما چه بخواهی و چه نخواهی الان در موقعیت “لحظه کلیدی” قرار گرفته ای، چه بخواهی چه نخواهی باید”تصمیم” بگیری و در همین لحظه است که شما تصمیم می گیری که “فرمان دوچرخه تان”را در مواجهه با این “مانع” یعنی “لذت یک فیلم جذاب” به کدام سو بچرخد. آیا اجازه می دهی برنامه تان با این مانع برخورد کند و متوقف شود و یا “آگاهانه و مسئولانه” مسیر برنامه را ادامه می دهی؟ البته اگر چنان به برناه ریزی در زندگی عادت کنی که بسیاری از این تصمیمات را حتی غیرآگاهانه خود بخودی بگیری به یک آدم خوشبخت تبدیل شده ای. درست مثل دوچرخه سواری که بسیاری از موانع و “همراهی با پیچ و خم جاده” را اتوماتیک وار انجام می دهید، شما نیز چنین خواهی شد!
و اما چند توصیه برای موفقیت در مواجهه با اهمال کاری در هنگام اجرای برنامه:
1- مسئولیت تصمیم های خودت را بپذیر: این شما و تنها شما هستید که تصمیم می گیری در مسیر باشی یا از مسیر خارج شوی.
2- نسبت به تصمیمات “لحظه کلیدی تصمیم گیری” خودآگاه باش. در حقیقت حواست باشد که چه بخواهی و چه نخواهی در حال “تصمیم گیری” هستی.
3- اگر جی پنجی هستی پیشنهاد می کنم چند جی برگ “الهام بخش” برای خودت بنویسی و در لابه لای جی برگ هایت بگذاری. جی برگ هایی مثل: من بهترین تصمیم را در “لحظه کلیدی” می گیرم. من در لحظه کلیدی “نتایج تصمیماتم” را می پذیرم.
جی5 لاین . کام
نویسنده: مهدی مالکی نژاد
هر سه شنبه، آقای مهدی مالکی نژاد با انتشار متنی به سوالات ارسالی شما پاسخ خواهند داد، جهت ارسال سوالات خود به صفحه “بپرسید!” مراجعه فرمایید!
دریافت افزونه
سلام خسته نباشید… تروقران کمکم کنید یه جورایی درگیری ذهنی دارم.برای ایندم ورشتم اول دبیرستانم وعاشق رشته ی تجربی ام امانمیتونم برم رشته ی موردعلاقم چیزی نمونده به امتحانام وحوصله ی درس خوندن روندارم یعنی خانوادم نمیذارن وبی حوصلم کردن وقتایی که تصمیم میگیرم حداقل2ساعت درس بخونم خانوادم مسخرم میکنن ومیگن خیلی درس میخونم واسه همین هم معدلم شده13یه حس خیلی بدی دارم وقتی که داخل خونمون درس بخونم واس همینم دیگه حوصله ی درس خوندن ندارم ومجبورم رشته ام روعوض کنم برم گرافیک ولی بااین وضعی که دارم میترسم به گرافیک هم نرسم چون اصلااشنایی باکتابام ندارم بجزشیمی وزیست… بیشتر بخوانید
چرا اینقدر از مسخره شدن میترسی؟؟؟ اشکالی نداره مسخرت کنند نهایتش دلت میگیره و گریه میکنی همین. کاری را که فکر میکنی درسته و آیندت را میسازه انجام بده .به اون موقعی فکر کن که به هدفت رسیدی و اونهایی که مسخرت میکردند به دیده حسرت بهت نگاه میکنند . قوی باش
سلام . اصلا به خودت بگو می خوام مسخره ام کنند ٬من هم این تجربه رو داشتم فکر کن دختر باشی با اون نگاه جاهلانه بعضی ها که دوست دارن همه مثل خودشون بیکار و خانه داری کنند نگاه های سنگین می کردند اما من خدا رو شکر اصلا توجهی به آنها نداشتم وهیچ کس رو نذاشتم تو سر نوشتم دخالت کنه الان دانشجوی سال سوم پزشکی سراسری و شهر خودمانم و آنها از رفتارشان پشیمانند .
خانوادت؟؟؟؟!!!!! خوانده هیچکس بد خواهش نیستن
“خوانده هیچکس بد خواهش نیستن” __موافقم واقعا همینطوره ولی با این وجود بازم میبینی بعضی خانواده ها بدی میکنن، چرا؟ خب شاید “نمیدونن” که دارن چکار میکنن. همیشه مسئله بدخواهی نیس، یه وقتایی طرف حالیش نیست. . یه وقتایی هم بدی میکنن، آگاهانه، اما فرق داره با اون چیزی که ما فکر میکنیم، یعنی کسی با کار بدش داره منو اذیت میکنه و خودشم میدونه که کارش بده، اما واقعا درک نمیکنه که این کارش چه نتیجه ای درآینده داره یا اصن چه معنی میده وقصد ظلم کردن هم نداره، منظورم اینه که طرف داره کار بدی میکنه، خودشم میدونه… بیشتر بخوانید
سلام. من به کمک احتیاج دارم شدید و از بلاتکلیفی دارم میمیرم.من1ساله از دانشگاه انصراف دادم برا اینکه رشته دلخواهم نبود اولش تمام هدفم این بودکه دوباره کنکور بدم برم رشته دلخواه دانشگاه عالی مثل دانشگاه تهران.ولی حالا یه عده میگن دانشگاه بدردنمیخوره تهش هیچیه بری یه جا حرفه یاد بگیری خیلی بهتره/یه عده میگن همه میرن دانشگاه موقعیت اجتماعی بهتر اینده بهتر در نتیجه ازدواج ایده ال.یعنی قشنگ ادمو از زندگی ساقط میکنن دانشگاه شده همه چی.ترو خدا کمکم کنید همش میترسم بد انتخاب کنم پشیمون شم وسط راه کم بیارم.منتظره جوابتون هستم کمکم کنید
سلام واقعا از راهنماییتان متشکرم تمام چیزهای که در نوشته خوندم حقیقت داشت مخصوصن همونجا که نوشته بود ساعت نه برنامه ریزی داری ولی تلوزیون یه برنامه نشون میده از نه هم میگذره بعد با خودم میگم بعد از این برنامه میرم ولی بازم نمیرم . خیلی ممنون:-) 🙂 🙂 🙂 🙂
سلام من واقعا درس رو متوجه میشم ولی خیلی کند تست میزنم خیلی .زود از درس خوندن و تست زدن خسته میشم و هر کاری میکنم نمیتونم حتی ده درصد برنامه ریزی هامو اجرا کنم کلا احساس افسردگی میکنم احساس میکنم از بقیه خیلی عقب افتادم خواهشا کمکککککک
سلام.من اصلا نميتونم درس بخونم اصلااااا نميتونم تنبلى مى کنم ولى دلم ميخواد که درس بخونم ولى نميتونمممممممم نميشهههههههه
آی گفتی دقیقااااا مثل من