هرچه طلاست نمی درخشد

 جی5 لاین: من با اولین عشق دوران دبیرستانم ازدواج کرده ام. در اوایل دهه ی هفتاد، همان طور که از محراب کلیسا رد می شدم، از تصور آن که شور و هیجان و صمیمیت و علاقه ی ما به یکدیگر ظرف پنج تا هفت سال از یبن برود، بندبند تنم بر خود لرزید.

اوایل ازدواج، به دنبال علائم مشکوک که نشان دهنده ی خراب شدن روابط ما باشد، می گشتم. خیلی چیزها، مثل سادگی دوست داشتن شوهرم مرا می ترساند. او مرا دوست داشت___حتی در لحظات ناخوشایند و بدحالی من___

 به عنوان مثال، وقتی به او زنگ زدم تا بگویم ماشین نو ی ما دزدیده شده است، چهار ساعت تمام محوطه ی پارکینگی را که فکر می کردم ماشین را آن جا گذاشته ام می گشت، قبل از آن که یادم بیاید که آن را در پارکینگ دیگری پارک کرده ام.

کاهش حافظه ی انتخابی او ،مرا هم گیج کرد. از موفقیت های من با آغوش باز استقبال می کرد و تنها لحظات درخشان مرا به دوستانمان می سپرد. اغلب تعجب می کنم چه طور شلختگی هایم را تحمل می کرد و اشتباهاتی را که در طول روز مرتکب می شدم به فراموشی می سپارد.

بعضی از مردان در حالت های رمانتیک خبره هستند، در حالی که شوهرم متخصص طنز است. یکی از تلفن های او که به خوبی در خاطرم نقش بسته است زمانی بود که می خواستیم با هم قرار ملاقات بگذاریم.

او گفت می خواهد مرا شگفت زده کند. قلبم از جا کنده شد، فکر می کردم که عاقبت موقع خواستگاری، که شش سال منتظرش بودم، رسیده است.

وقتی چهره ی سرحال و جعبه ی کوچکی را که در دست داشت دیدم، امیدهایم بیشتر اوج گرفت. چشم هایم را بستم ، منتظر ماندم تا هدیه اش را با انگشتانم لمس کنم. آنچه احساس کردم وزنه ای روی کف دستم بود ،چشم هایم به یک لاک پشت قرمز رنگ افتاد که دو کلمه روی پشت آن حک شده بود :« با عشق دوان».

سال بعد تصور می کردم که با رمانتیک ترین صحنه ها – یعنی صرف شام در نور شمع با موسیقی ویلون و او در حالی که زانو زده است و از من خواستگاری می کند – روبرو می شوم.البته بخشی از رؤیاهایم به تحقق پیوست – همسرم در یک رستوران – پیتزافروشی پُگی ! موزیک هم برقرار بود – از من خواستگاری کرد. آهنگ های ضبط شده پولکا در پس زمینه می نواخت.

بیست و پنج سالی که از ازدواج ما می گذرد، عشق و خنده در زندگی مان برقرار بوده است. وقتی به گذشته نگاه می کنم ازدواج با همسرم خیلی از انتظارات اولیه ی مرا برآورده نکرد. اما وقتی از دوان تبعیت کردم و خیال ها و رؤیاهای غیر واقعی ام را رها کردم – همان طوری که او از خیلی از رؤیاهایش دست برداشت – کم کم جا افتادیم.

اخیراً از او کارتی به مناسبت تولدم گرفتم که روی آن حک شده بود :« با تو، همه چیز عالی است» با چنین سابقه و موضوعاتی برای شوخی کردن، شعله ی طنز و هیجان بین ما فروزان است. در حقیقت ، هرچه بیشتر با هم زندگی می کنیم، ازدواج ما طلایی تر می شود.

جی5 لاین . کام

  • منبع اصلی: شکلات برای موهبتهای زنان/ کی آلنبو/ مترجم:عفت حیدری/ انتشارات جیحون
  • منبع تصویر: Shutter Stock
نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.

هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبتدرجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید.

برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید آنلاین از انتشارات جیحون داشته باشید تا علاوه برحمایت از ناشر محترم و مترجم  گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.

برچسب ها: , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
20 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مریم
مریم
11 سال قبل

واسه خانومه سخت بوده که به هیچکدوم از آرزوها و رویاهای رومانتیکش نرسه ولی تصور اینکه یه روز روماننیک داشته باشی ولی دیگه هیچ کدوم از این همه خوبی ها رو نداشته باشی باعث میشه از اون چیزای رومانتیک چشم پوشی کنی 🙂

فرزانه واحد
فرزانه واحد
11 سال قبل
پاسخ به  مریم

مریم جان به نکته ی خیلی جالبی اشاره کردی 🙂

سحر ن
سحر ن
11 سال قبل

سلام . عشق و علاقه ای که اول زندگی بوده و زن می ترسیده که مبادا ماندگار نباشد، بعد از 25سال هم بازاز این هیجان و علاقه صحبت می کنه که بیشتر هم شده ، همه چیز به خاطر سادگی دوست داشتن شوهرش هست او را به همین شکل دوست دارد با تمام اشتباهات هر روزش ،در تمام لحظات خوش و بدحالش ، ونزد دوستانش فقط از خوبی های خانمش می گه از اشتباهات او به راحتی چشم پوشی میکنه، بروش نمی یاره واین اشتباهات را تبدیل به یک مساله بغرنج نمی کنه ، سعی در عوض کردن همسرش ندارد… بیشتر بخوانید

حسین
حسین
11 سال قبل

سلام . با نظر اول آقای حمید موافق نیستم. به نظر من هر دو طرف با گذشت بودن . از اول تا آخر داستان هیچ جا خانم کوچکترین انتقادی از همسرش نمیکنه انگار اون هم چشاشو رو بدیها بسته و فقط خوبی های شوهرشو مشبینه

فرزانه واحد
فرزانه واحد
11 سال قبل
پاسخ به  حسین

درسته، هیچ جای داستان نیومده که خانوم از همسرش انتقادی داشته باشه. ولی مشخصه از رفتار همسرش تعجب کرده ، شاید به این دلیل که خودشون این شکلی رفتار نمی کردن!!!

فرشته
فرشته
11 سال قبل
پاسخ به  فرزانه واحد

در طول داستان چند بار گفته شد که رفتار های شوهر مورد انتظار خانم نبوده ولی از جنبه خوبش بهش نگاه میکرد و تعریفشو میکرد

مسعود
مسعود
11 سال قبل

اونی که سعی میکنه اصلاحت کنه عاشقت نیس, عاشق اونیه که هر جوری هستی همونجوری قبولت داشته بتشه

فرزانه واحد
فرزانه واحد
11 سال قبل
پاسخ به  مسعود

عاشق اونیه که ما رو همون جوری که هستیم دوست داشته باشه ، ولی دلیل نمیشه به بهتر شدنمون علاقه ای نشون نده یا واسش تلاشی نکنه .
اگه کم کم عادات ، رفتار و اخلاقمون اصلاح بشه مسلماً علاقه ی اطرافیان بهمون بیشتراز قبل میشه 🙂

فرشته
فرشته
11 سال قبل

منم دقیقا با نظر آیدا موافقم. هر دو طرف داستان نباید انتظارات ایده الیستی داشته باشند. گذشت شرط لازم برای دوام هر رابطه ایه