فرصت کوتاه دوست داشتن

جی۵ لاین:در یک شب سرد پاییزی، پروانه ای پشت پنجره ی اتاق پسرک آمد و آرام به شیشه زد… تیک! تیک! تیک!
پسرک که حسابی سرش گرم بود، برگشت و دید یک پروانه ی کوچک آنجاست! پروانه با شور و شوق گفت:« می خوام باهات دوست بشم، لطفا پنجره رو باز کن.» اما پسرک با اوقات تلخی جواب داد:« نمی شه. تو یه پروانه هستی!» پروانه خجالت زده سرش را کج کرد و با صدای لرزان گفت:« لطفا پنجره رو باز کن، هوا اینجا خیلی سرده!» آن پسر باز هم قبول نکرد و گفت:« از اینجا برو منو راحت بزار!» پروانه با غم زیاد از آنجا دور شد… فردا پسرک از رفتار خودش پشیمان شد و با خود گفت:« برای اولین بار کسی خواست با من دوست بشه، ولی من حرفشو گوش نکردم.» و دوباره با خود فکر کرد که « ممکنه پروانه برگرده، این دفعه دیگه با هم دوست می شیم.» مدت ها کنار پنجره ی باز اتاقش نشست… پروانه های زیادی آمدند، اما از پروانه ی آن شبی، خبری نشد. خسته از انتظار، پسرک پیش پیرمرد دانایی رفت و ماجرا را برایش تعریف کرد. پیر داا گفت:« پسر عزیزم، عمر پروانه ها بیشتر از چند روز نیست.» پسرک از آن روز به بعد، دیگر همیشه به یادش ماند که برای دوستی و دوست داشتن فرصت کوتاهی دارد و نباید از کوچک ترین فرصتی دریغ کند.
فقط هنگامی شروع به لذت بردن از لحظه لحظه ی زندگی مان می کنیم که درک کنیم برای مدت محدود در این جهانیم.( الیزابت کوبلر)

منبع تصویر:blog
منبع اصلی:زندگی کن! جلد یکم/ امیر رضا آرمیون/ انتشارات ذهن آویز

نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.
هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید. برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید از انتشارات ذهن آویز داشته باشید تا علاوه برحمایت ازمولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشید.

برچسب ها: , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها