زندگی تحصیلی واقعی

جی۵ لاین:قبل از آخرین امتحان دوران تحصیلی دانشجویان رشته ی مهندسی یک دانشگاه معروف، همه ی دانشجویان با هیجان و خوشحالی دور هم جمع شده و درباره ی آخرین امتحانشان که چند دقیقه ی دیگر شروع می شود، صحبت می کردند. همه ی آنها سرشار از اعتماد به نفس بودند و در انتظار جشن باشکوه فارغ التحصیلی و شروع زندگی جدید و رنگارنگ آینده، لحظه شماری می کردند. بعضی از این دانشجویان شغل هایی پیدا کرده اند و بعضی درباره ی کارهایی که دوست دارند صحبت می کنند. با اعتماد به علم و دانش فرا گرفته از دانشگاه اطمینان کامل دارند که در آینده، دنیای کار، منتظر و در اختیار آنهاست. همه می دانند این امتحان دیگر سخت نیست. حتی استاد به آنها گفته است که می توانند کتب درسی و یادداشت های کلاس را در جلسه ی امتحان همراه خود داشته باشند، ولی اجازه ی صحبت با یکدیگر در جریان امتحان را ندارند. سر ساعت، دانشجویان یکی پس از دیگری وارد کلاس شدند…. وقتی اوراق امتحان را دریافت کردند، همگی شاد بودند، چون روی برگه ی امتحانی فقط چند سوال نوشته شده بود… سه ساعت گذشت… استاد شروع به جمع آوری اوراق امتحانی کرد. اما ظاهرا از آن اطمینان اولیه ی دانشجویان دیگر خبری نبود و آثار نگرانی در چهره ی آنها موج می زد! استاد پس از گرفتن همه ی ورقه های امتحانی، از شاگردانش پرسید:« کسی هست که همه ی سوالات را پاسخ داده باشد؟» هیچ کس جوابی نداد! استاد دوباره پرسید:« کسی هست که چهار سوال را پاسخ داده باشد؟» باز هم هیچ کس دستش را بلند نکرد! این بار استاد گفت:« سه یا دو سوال چه؟» ولی باز هم دستی بالا نرفت! شاگردان بسیار نگران بودند و فقط به یکدیگر نگاه می کردند. استاد ادامه داد:« پس حتما کسی هست که یک سوال را پاسخ داده باشد.» همه ی دانشجویان همچنان خاموش بودند!! استاد برگه های امتحان را روی میز گذاشت و گفت:« این نتیجه، همان چیزی است که انتظار داشتم. این کار را کردم تا خاطرات عمیق تری در ذهن شما باقی بماند. با آنکه تحصیلات چهار ساله ی شما تمام شده و مهندس شده اید، اما هنوز سوالات زیادی راجع به علوم مهندسی هست که شما نمی دانید.» استاد با خنده ادامه داد:« عزیزانم، نگران نباشید! همه ی شما در این امتحان قبول خواهید شد، اما یادتان باشد با آنکه شما فارغ التحصیل یک دانشگاه معروف هستید، اما زندگی تحصیلی واقعی شما تازه از این به بعد شروع خواهد شد…»

منبع تصویر:blog
منبع اصلی:من و ما! جلد دوم/ امیر رضا آرمیون/ انتشارات ذهن آویز

نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.
هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید. برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید از انتشارات ذهن آویز داشته باشید تا علاوه برحمایت ازمولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.

برچسب ها: , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
5 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
تبسم
تبسم
9 سال قبل

باید از نفس ممنون باشیم که خیلی جاها با فریب هایی که برای ما اماده میکنه میخواد به ما هشدار بده که ای ادم به خودت مغرور نباش.اگه نمیخواست بعضی جاها بر خلاف نظر ما عمل کند که ما همچنان به غرور و تکبرمان اضافه میشد و واویلا !!
نفس من برای اولین بار ممنون که منو متوجه کار خودم میکنی!…

نيما
نيما
9 سال قبل

اعتماد به نفس همچون شمشيري دو لبه است
مواظب باشيم بيشترين آُسيب را از جايي نخوريم كه خيال ميكنيم امن است

Ramin
Ramin
9 سال قبل

ب نظر من علم همانند یک دریای عمیق است ک هرچه بیشتر غرقش شوی بیشتر باید تلاش کنی….
هر چقدر بیشتر یاد بگیری بیشتر در خود ضعف و ناتوانی میبینی……علم همانند آسمانی بی انتهاست…..

mansoureh motaki
mansoureh motaki
9 سال قبل

لطفا از مطالب کتابای زندگی کن هم بذارید. سیار زیبا و آمئزنده هستند.

سارا
سارا
9 سال قبل

امام علی (علیه السلام) میفرماید:زمانی که به نفس خود بیشترین اعتماد را داری،از فریب او بیشتر بر حذر باش