جی۵ لاین :گویند روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت که چیز گران بهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود.
آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.
او را گفتند چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا مال او را حفظ می کند.من دزد مال او هستم نه دزد دین!
اگر آن را پس نمیدادم، عقیده صاحب آن مال خللی می یافت، آن وقت من دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.
- منبع اصلی:کتاب الکترونیکی 100داستان عبرت اموز در 101 صفحه/گرداوری:علی اصغر مروجی
- منبع تصویر: Fastco Design
نظرتون رو بفرستید و اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.
هر روز ساعت ۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود. برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید.
سلام دزدی رو درست نمیدونم هر نوعی باشه اما اونکه دزد میشه نه از سر اختیار که اجبار البته اگه زندگی رو براش تعریف میکردند یا اینکه رفتارهای ناشایست دیگران اون ناامید نمیکرد شاید دزد نبودتوجیه مناسبی نیست که دیگران باعث دزد شدنش شده باشند اما خوبه دقت کنیم تو حرفها و اعمالمون کاری نکینیم که عزت نفس و احترام و شخصیت کسی رو خدشه دار کنیم و باعث این بشم خودش ببازه و راه غلط بره اما همین که گفته دزد دین نیست خودش یه دنیا حرفه یعنی سر اجار بوده خوبه آدمهایی که به هر دلیلی خلاف کار… بیشتر بخوانید
باسلام وقتي يه دزد به اين موضوع فكر ميكنه كه بادزديدن مال كسي باعث ميشه تو اعتقاددات اون شخص خلل وارد ميشه واونرو به صاحش برميگردونه چرا ما اينقد بزرگ فكر نميكنيم بارها و بارها اين اتفاق تو زندگي روزمره پيش مياد و ما با كوچكترين اعتنايي از كنارشون گذر ميكنيم فقط كافيه قبل از خواب چند دقيقه به روزي كه بهمون گذشت فكر كنيم اونوقت متوجه ميشيم كجاي كار اشتباه كرديم شاد و سربلند باشيد
گاهی دانسته یا نادانسته باورهای همدیگر را از بین می بریم؛ انقدر نامهربانی می کنیم که مهربانی می شود سلام گرگ؛ آنقدر بی وفایی می کنیم که تعهد می شود احساس نیاز و . . .خلاصه آنقدر پیش می رویم که یادمان می رود باور کردن خوبی ها…
کاش یا از دست درازی به باورهای هم دست برداریم یا باورهایمان را آنقدر مستحکم کنیم که به راحتی سست نشوند.
چجوری میتونیم عکس بزاریم
:-((
کسی به من نگفت چجوری میتونم عکس بزارم اینجا!
http://g5line.com/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/crying.pnghttp://http://g5line.com/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/crying.pngg5line.com/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/crying.png
http://g5line.com/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/crying.png
الینا عزیز
سلام
در حال حاضر امکان بارگذاری تصاویر به صورت مستقیم توسط مخاطبین در سایت وجود ندارد ولیکن شما می توانید با ارسال خاطره و تصاویر منتخب خودتان به ایمیل سایت توسط مدیر سایت ان ها را در روز های پنجشنبه منتشر کنید.
g5line.com@gmail.com
منتظر ایمیل تان هستیم.
🙂
خب با شنیدن این داستان داستانی دیگر به یادم افتاد هیچ دزدی نمی توانست کیسه طلای او را بدزدد 3دزد تصمیم به دزدیدن کیسه گرفتند یکی از دزد ها تا دید که کیسه در تاقچه است فوری کیسه رادزدید و به پیش دوستانش رفت یکی از ان ها گفت:درست است که هنرت را نشان دادی اما الان او فکر می کند که کنیزک ان را برداشته و دارد او را کتک می زند و تو یک ناجوانمردی. دزد در خانه مرد تاجر را زد و گفت :سلام من غلام همسایه مغازه شما در فلان جا هستم و اگر میشود من… بیشتر بخوانید
البته به خاطر طولانی بودن نظرم عذر خواهی میکنم 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀
😀 😀 😀