دو مرد و دو زندگی و دو سرنوشت

جی5 لاین: در روستایی دور افتاده در یکی از شهرهای کوچک چین دو مرد روستایی تصمیم میگیرند که عزم سفر کنند و برای یافتن شغل و ساختن زندگی مناسب به شهرهای پکن و شانگهای بروند.
آن ها در سالن انتظار قطار در شهر کوچک شان از مردم شنیدند که افراد ساکن شانگهای خیلی زرنگ هستند و حتی از غریبه ها که از آن ها آدرس می پرسند پول می گیرند. اما پکنی ها ساده لوح هستند و اگر کسی را گرسنه ببینند نه تنها غذا بلکه پوشاک خود را نیز به او می دهند.

فردی که می خواست به شانگهای برود با خود گفت: پکن جای بهتری است چون اگر پول هم نداشته باشم باز گرسنه نمی مانم!

فرد دوم گفت: شانگهای برای من بهتر است، خوب شد که سوار قطار نشدم چون فرصت ثروتمند شدن را از دست می دادم.

آن ها در باجه بلیط فروشی بلیط هایشان را تعویض کردند و هر کدام مقصد دیگری را در پیش گرفتند.
نفر اول وارد پکن شد، پکن واقعا شهر خوبی بود. او در بانک ها آب برای نوشیدن و در فروشگاه ها نیز از شیرینی های تبلیغاتی بدون پرداخت پول می توانست بخورد.

فردی که با شانگهای رفته بود متوجه شد شانگهای واقعا شهر خوبی است. فهمید اگر فکر خوبی پیدا کرده و با زحمت اجرا کند پول بسیاری به دست خواهد آورد. برای همین به کار گل و خاک روی آورد. بعد از مدتی آشنایی با این کار کیف حاوی شن و برگ های درختان تولید کرد و آن را خاک گلدان نامید و به شهروندان علاقمند به گل در شانگهای فروخت.

با ادامه این کار در عرض یک سال مغازه ای باز کرد و مدتی بعد کشف جدیدی کرد، تابلوی مجلل برخی از ساختمان های تجاری کثیف بود. متوجه شد شرکت ها فقط به دنبال شست و شوی عمارت هستند و تابلو را نمی شویند. او نردبان، سطل آب و پارچه کهنه خرید و شرکتی کوچک برای شست و شوی تابلو افتتاح کرد.
شرکت او اکنون 150 کارگر دارد و به شهر های دیگر توسعه یافت.

اخیرا برای بازاریابی به پکن سفر کرده بود که در ایستگاه راه آهن آدم ولگردی بطری خالی او را می خواست. هنگام دادن بطری چهره کسی را به یاد آورد که پنج سال پیش بلیط قطارش را با او عوض کرده بود.

  • جی5 لاین . کام
  • منبع اصلی:  کتاب روز را خورشید میسازد روزگار را ما/مسعود لعلی-فهیمه ارژنگی/انتشارات جاودان خرد
  • منبع تصویر:Mindfoom
  • بازنویسی و انتشار: ا.قربانی

هر روز، ساعت ۷ صبح یک داستان مثبت در جی۵ لاین منتشر خواهد شد، اگر می خواهید روزی یک داستان انرژی بخش به ایمیل شما ارسال شود، صفحه “فیدبرنر” را مطالعه فرمایید. همچنین برای دیدن سایر داستان ها به صفحه لیست داستان های مثبت مراجعه کنید.

برچسب ها: , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
11 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سوگیلی
سوگیلی
11 سال قبل

گاهی یه اقدام کوچیک میتونه ادم و به اسمون برسونه گاهی ام ته ته زیرزمین

سحر
سحر
11 سال قبل
پاسخ به  سوگیلی

و به نظرتون چه طور میشه این تشخیص رو داد که چه تصمیمی چه نتیجه ای داره؟ ?:-)

مهسا
مهسا
11 سال قبل

من تازه این جا رو پیدا کردم,
عالیهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

حمیده ابراهیمی
حمیده ابراهیمی
11 سال قبل
پاسخ به  مهسا

تبریک میگم

منصوره کشاورز
منصوره کشاورز
11 سال قبل

آواز دهل شنیدن از دور خوش است

علیرضا کیانی
علیرضا کیانی
11 سال قبل

خیلی ریسک بالایی می خواد قدم گذاشتن به سرزمینی که فقط چندتا تعریف ازش شنیدیم تعریف هایی که به درست بودنش هم اطمینان نداریم و واقعا به این میگن شجاعت… 😀

محمد صالح-س
محمد صالح-س
11 سال قبل

یه جمله ی معروفی که درمورد این داستان تداعی میشه اینه:
نوع نگاهت روعوض کن که میشه نوع تفکرت!
نوع تفکرت رو عوض کن که میشه نوع رفتارت1
و نوع رفتارت رو عوض کن که میشه نوع سرنوشتت!

علیرضا
علیرضا
11 سال قبل
پاسخ به  محمد صالح-س

طرف می گفت: جنس صداتو دوس دارم :laugh: :laugh: :laugh:
من هم میگم: جنس نگاهتو دوس دارم آقا ممد 🙂 🙂 :-)) :-)) 😀 😀 :laugh: :laugh: