داستان امید

جی5 لاین: داستان امروز برخلاف معمول از هیچ کتابی انتخاب نشده.
از یه اتفاق نشات گرفته و از عمل یک قهرمان در 24 اردیبهشت 92.
آقای” امید عباسی” داستان امروز را رقم میزنند.
آتش نشان قهرمانی که در طی انجام ماموریت در طبقه ی دهم ساختمانی که دچار حریق شده بود،
تصمیمی گرفت که باعث شکل گرفتن حیات و امید در چند خانواده و البته همه ی جامعه ای که این خبر راشنیدند،شد.
وقتی با همکاران در محل حادثه، یک مادر و فرزند را از دام آتش نجات دادند هنوز باید به محل سانحه برمیگشت.چون هنوز یک کودک خردسال دیگر در دام آتش بود.
او را پیدا کرد به جای امنی منتقل کردو ماسک تنفس خود را به دختر خردسال داد و جان او را از مرگ حتمی نجات داد.ولی بخاطر سوختگی ، مصمومیت شدید و دود زدگی، خودش دچار مرگ مغزی شد.
او تنها 35 سال داشت،و مثل همه ی ما دارای خانواده و دوستانی بود که به آن ها احساس تعلق میکرد.همسر ، مادرو پدر و سایر نزدیکانی که نیمی از وجودشان با رفتن امید از دست رفت.
میهن ما از خودگذشتن و فداکاری بسیاری را دیده ولی به عقیده ی من امید عباسی با بقیه متفاوت است.
او فردی بود که با آگاهی کامل دست به این اقدام زد ،او یک کارشناس بود که دوره های کامل و تخصصی امداد و نجات را گذرانده بود و می دانست که سرانجام عملکردش چه خواهد بود.
فداکاری او نه حادثه بود و نه اتفاق و یا وظیفه،نه تحت تاثیر محیط بوده و نه و از روی احساسات زودگذر.
دوره جنگ ایران و عراق کم نبودند مردانی که ماسک تنفسی خود را هنگام بمب های شیمیایی به یکدیگر می بخشیدند و خود مسموم می شدند.ولی آن ها جنگ و شهادت را وظیفه ی خود می دانستند.وبا عشق به میهن و به مردم دلیرانه می کوشیدند.
ولی اودرهمین جامعه ی امروزی ما بوده و فقط و فقط به جان یک انسان فکر می کرده، فارغ از آنچه گریبان خودش را میگیرد.
فقط انسان، نه فردی بالغ، یا انسانی موثر برای جامعه، یا یک رهبر محبوب،که ازخود گذشتن برای نجات جان او یک افتخار باشد.
او یک انسان است مثل من و شما، فرقی نمیکند که او یک دختر خردسال است!
و امید بی شک فقط به این موضوع فکر میکرده،با تایید مرگ مغزی او، خانواده ی بزرگوارش با اهدائ اعضای بدنش موافقت کردند وامید دوباره امیدی شد به زندگی برای ادامه ی حیات 3تن دیگر.
دیروز یکشنبه29 اردیبهشت 92 مراسم تشییع پیکر بزرگمرد امید عباسی بود.
علاوه بر ذکرهای معمول برای شادی روح وبه پاس بزرگداشت او ،”امید عباسی ” و فداکاری بزرگ اش را به یاد بسپاریم.

162

جی5 لاین . کام

نویسنده:مدیر سایت

برچسب ها: , , , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
14 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
طیبه
طیبه
10 سال قبل

البته امروز یک خبر ناراحت کننده دیگر بروی خروجی خبرگزاری ها بودخبر درگذشت پروفسور پروانه وثوق فوق تخصص خون و آنکولوژی کودکان در سن 78 سالگی بود. کسانی که اسمی از موسسه خیریه محک شنیده اند حتما در کنارش نامی از این استاد بزرگوار نیز شنیده اند به گفته یکی از خبرگزاری ها فرشته نجات کودکان سرطانی ایران درگذشت از دوستان خواهش می کنم علاوه بر داستانهای عمیق و سرشار از امید زندگی و موفقیت. خلاصه ای از داستان ها و خاطرات بزرگانی چون مرحوم پروفسور حسابی،پروفسور وثوق و دیگر بزرگوارانی که در این مجال نمی گنجند هم روی سایت… بیشتر بخوانید

طیبه
طیبه
10 سال قبل

همگان می میرین اما چگونه مردن را خود انتخاب می کنیم و اما افتخاری است برای امید عباسی که برای اعتقادش جان داد و این زندگی فانی را بدرود گفت روحش شاد یادش گرامی .
امیدوارم خانواده اش بتوانن این اتفاق ناگوار را تحمل کنند و سربلند باشند

فاطمه
فاطمه
10 سال قبل

خدایش بیامرزد.

نجمه سرگل
نجمه سرگل
10 سال قبل

بنی آدم اعضای یکدیگرند چو عضوی به درد آرد روزگار دگر عضوها را نماند قرار………. و این شعر رو مردان و زنان سرزمین من میدانند وهر روز با جان فشانیهاشان معنا میکنند برای دگران…. و وای به حال دگران اگر ندانند و ندانسته بمانند. سلام آره من خبرش رو دیدم وواقعا تحت تاثیر قرار گرفتم و البته شادان که هنوز هم مردانی چون امید عباسی ها بسیارند در سرزمین من. ایثار هیچ لذتی ندارد جز خود ایثار…. و این را فقط فرزندان ایران عزیز می دانند و بس و امید عباسی و خانواده اش با اهدای اعضا همین کار رو… بیشتر بخوانید

محمد
محمد
10 سال قبل

خدا رحمتشان کند…واقعا غم انگیزه… 🙁
یه لحظه فکر کنید، اگه جای ایشون بودیم ،که قراره ماسکش رو برداره و به دختر بچه بده؛ آیا اینکارو می کردیم؟
مسلما خیلی هامون دودل می شدیم!! نه؟؟؟

الی
الی
10 سال قبل
پاسخ به  محمد

دقیقا…من که الان تصورش هم واسم سخته چه برسه به اون موقعیت!!