جی۵ لاین:گفته میشود که بیشتر اوقات سقراط جلوی دروازه شهر آتن مینشست و به غریبهها خوشامد میگفت.روزی غریبهای نزد او رفت و گفت:“من میخوام در شهر شما ساکن شوم. اینجا چگونه مردمی دارد؟”
سقراط پرسید:“در زادگاهت چه جور آدمهایی زندگی میکنند.”مرد غریبه گفت:“مردم چندان خوبی نیستند. دروغ میگویند، حقه میزنند و دزدی میکنند. به همین خاطر است که آنجا را ترک کردهام.”
سقراط خردمند میگوید:“مردم اینجا هم همانگونهاند. اگر جای تو بودم به جستجویم ادامه میدادم.”چندی بعد غریبه دیگری به سراغ سقراط میآید و درباره مردم آن سوال میکند.
سقراط دوباره پرسید:“آدمهای شهر خودت چه جور آدمهایی هستند؟”غریبه پاسخ داد:“فوقالعادهاند، به هم کمک میکنند و راستگو و پرکارند. چون میخواستم بقیه دنیا را ببینم ترک وطن کردم.”سقراط اندیشمند پاسخ داد:“اینجا هم همینطور است. چرا وارد شهر نمیشوی؟ مطمئن باش این شهر همان جایی است که تصورش را میکنی؟!”
منبع تصویر:blog
منبع اصلی:سایت اینترنتی
نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.
هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید.
با سلام و ادب من نمیدونم چرا نوشته هایم بعضی هایش بدون مشخصات آمده است و ناشناس بوده است این نوشته را نیز من نوشتم از کتاب زنان بازنده نیستند اگر. باسپاس ازشما
دونفر از میان میله های زندا ن بیرون را نگاه می کردند یکی گل و لای را میدید دیگری ستاره ها را