تصمیمات الهی

جی۵ لاین:شوالیه ای خطاب به دوستش گفت: بیا تا به سمت کوهی برویم که خداوند در آن زندگی می کند. می خواهم امتحان کنم که او چگونه فقط می تواند دستور داده و هیچ کاری برای سبک تر کردن بار و فشار مسئولیت ما انجام نمی دهد. دیگری گفت: پس من هم برای اثبات ایمانم می آیم. شب هنگام بود که به بلندی کوه مزبور رسیدند و صدایی در تاریکی شنیدند که می گفت: بار اسب هایتان را از سنگ های روی زمین پر کنید. سوار کار اول می گوید: دیدی؟ بعد از این همه سوار کاری و کوهنوردی، او هنوز می خواهد تا بار ما را سنگین تر کند. من هرگز اطاعت نخواهم کرد. و سوار کار دوم همان کاری را کرد که به او دستور داده شده بود. وقتی که از کوه پایین آمدند، سپیده دم شده بود و اولین اشعه های نور خورشید سنگ هایی را که شوالیه ی دوم با خود به همراه آورده بود روشن نمود، آنها خالص ترین الماس های دنیا بودند.

تصمیمات و تقدیرات الهی اسرار آمیرند، اما همیشه به صلاح ما می باشند.

 

منبع تصویر:blog
منبع اصلی:زیباترین جملات از بزرگان جهان/ نسرین عفتی باران/ انتشارات راه رشد

نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.
هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید. برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید از انتشارات راه رشد  داشته باشید تا علاوه برحمایت ازمولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.

برچسب ها: , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
2 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حمید شهبازی
حمید شهبازی
9 سال قبل

بزارین از جدیدترین اتفاقی که برام افتاده و سحر آمیز بوده براتون بگم بنده ی حقیر حدود12 ماه هست که سربازم اونم توشهر خودمون بندر عباس و گرمای بی مثالش اول ماه رجب بود و مانیت کردیم روزه بگیریم ولی سحر به موقع بیدار نشدم ولی چون نیت کرده بودم بدون سحری رفتم جلو عرضم به حضورتون که رفتیم پادگان وکار های بدنی طاقت فرسایی رو انجام دادیم ساعت 14 که شد مرخصی گرفتم که بیام خونه خسته وکوفته در حد لالیگا د پادگان یادم افتاد که پول توجیبم نیست واسه کرایه ی برگشت گفتم ماشین ومیبرم در خونه بهش… بیشتر بخوانید

حمید شهبازی
حمید شهبازی
9 سال قبل

خدا گر ببندد دری گشاید هزاران در دیگری .