ابرهاى سیاه

جی۵ لاین:
از شما چه پنهان شک داشتم. نه به شخص امام رضا(ع) نه!… فقط باورم نمى‏شد که واقعا امامان معصوم، بتوانند قبل از اتفاقات از همه چیز اطلاع داشته باشند.
آن روز صبح به همراه امام رضا(ع) از مدینه خارج شدیم.
در راه فکر کردم که چقدر خوب مى‏شد اگر مى‏توانستم امام را آزمایش کنم.
در همین فکرها بودم که امام پرسیدند:
«حسین!… چیزى همراه دارى که از باران در امان بمانى؟!»
فکر کردم که امام با من شوخى مى‏کند، اما به صورتش که نگاه کردم، اثرى از شوخى ندیدم . با تردید گفتم: «فرمودید باران؟! امروز که حتى یک لکه ابر هم در آسمان نیست…»
هنوز حرفم تمام نشده بود که با قطره‏اى باران که روى صورتم نشست، مات و مبهوت ماندم .
سرم را که بالا گرفتم، زبانم بند آمد. ابرهاى سیاه از گوشه و کنار آسمان به طرف ما مى ‏آمدند و جایى درست بالاى سر ما، درهم مى‏پیچیدند. بعد از چند لحظه آن قدر باران شدید شد که مجبور شدیم به شهر برگردیم.

منبع تصویر:blog
منبع اصلی:سایت اینترنتی

نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.
هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید.

برچسب ها: , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
4 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
كريم
كريم
9 سال قبل

هزارجور آدم با هزار خُلق و خَلقِ مختلف می‌آیند و در صفای صحنت مقیم می‌شوند …
چه فرق دارد برای تو اما …
نازِ آن مست …
یا نیازِ این دست …
وقتی که از کبوترها هم نمی‌گذری …

سارا
سارا
9 سال قبل

حرم یعنی کسی در شهر خود سر می کند اما

دلش در کوچه های دور مشهد مانده آواره..
ممنون از مطلب فوق العادتون

سارا
سارا
9 سال قبل

می شود ایا

با تو طرح توسعه دلم

کلنگ بخورد؟

یعنی می شود

وسعت این دل شود

قد صحن جامع رضوی….

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام

سارا
سارا
9 سال قبل

از سرما ترسی ندارد

وقتی قرار است گرم حرم باشد

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام