بایگانی | داستان های الهام بخش

تا امروز گاوی را ندیدم که در تله موش گیر کرده باشد.

جی5 لاین: روزی موشی از دیوار خانه مزرعه دار به اتاق سر کشید و دید مزرعه دار بسته ای آورده است، به خود گفت شاید غذایی خوشمزه ای در بسته باشد، اما وقتی مزرعه دار […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

تماشاگران آنقدر به وجد آمده بودند که تا آخر مسابقه آنها را تشویق می کردند.

جی5 لاین: در یکی از مسابقات دومیدانی المپیک معلولین در سیاتل آمریکا، همه شرکت کنندگان پشت خط منتظر سوت آغاز بازی بودند. سوت به صدا در آمد و همه شروع به دویدن کردند که ناگهان […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

قاعدتاً نبایستی با این هواپیما سفر می کردی، درسته!؟

جی5 لاین: آقای کنت بلانکارد وآقای اسپنسر جانسون نویسندگان کتاب معروف “مدیر یک دقیقه ای” پس از تالیف این کتاب تصمیم می گیرند که تعداد بیست هزار نسخه از آن را چاپ کنند و بدون […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

امیدوار بودم خانم پارمر صندلی خالی کنار من را نبیند

جی5 لاین: جان ایوانز یک روز صبح وارد زندگی من شد. لباسی گل و گشاد و ظاهری ژولیده داشت. والدین او از آن دسته کارگران سیاه پوستی بودند که درآمدشان بسیار اندک بود و فقط […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

زن مدام حرف میزد و شوهرش فقط گوش میداد…

جی۵ لاین: در یک بعد از ظهر که منتظر اتمام جلسه کاری همسرم بودم برای اینکه زمان برایم سخت نگذرد به یک موزه هنری رفتم. در هنگام بازدید زوج جوانی جلو من حرکت کرده و با […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

ولی حرفی از خانواده به میان نیاورد

جی5 لاین: دو هفته به عید بزرگ کریسمس مانده بود، مجبور شدم بخاطر درد کمر در بیمارستان بستری شده و مورد عمل جراحی قرار بگیرم. به هیچ وجه مایل به این کار نبودم ولی درد […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

تو فکر می کنی می توانی همه این جانوران را نجات دهی؟

جی5 لاین: مردم، کنار ساحل مردی را دید که مدام چیزهایی را از ساحل بر می داشت و به سمت دریا پرتاب می کرد. خوب که نزدیک شدند مشاهده کردند که ساحل پر از ستاره های […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

پادشاه این شهر بی مسئولیت و بی خیال است

 جی5 لاین: در روزگاران قدیم پادشاهی سنگ بزرگی در یکی از معابر شهر قرار داد. بعضی از مردم بی اعتنا به سنگ از کنارش می گذشتند و برخی دیگر وقتی که می دیدند نمی توانند […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

هوا سرد بود و کسی به زن توجهی نمی کرد

جی5 لاین: در یک روز برفی احمد در حال رانندگی به سمت خانه اش بود که دید ماشینی در کنار خیابان ایستاده و پیرزنی در حال دست تکان دادن و درخواست کمک از دیگران است. […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

وینچنزو با لبخند چک قهرمانی خود را به زن تقدیم کرد

جی5 لاین: روزی روبرت وینچنزو قهرمان بزرگ آرژانتینی در رشته گلف ، پس از پیروزی در یک مسابقه و دریافت چک جایزه، هنگام رفتن به سوی اتومبیل خود در پارکینگ ورزشگاه با خانمی مواجه شد. […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

درمان چشم درد برایم خیلی خرج برداشت

جی5 لاین: مردی دچار چشم درد شده بود ولی نزد هر پزشکی که می رفت هیچکدام قادر به درمان بیماری او نبودند. درد چشمش آنقدر حاد شده بود که  او حتی نمی توانست شبها درست […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

او بر خلاف گذشته نظارت دقیقی بر روند ساخت خانه نداشت

جی5 لاین: معماری پس از سالها کار و تلاش تصمیم گرفت بازنشته شده و به استراحت بپردازد، او تصمیم خود را با کارفرمایش در میان گذاشت، کارفرما پس از شنیدن درخواستش، از او خواهش کرد […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

جلسه مهمی بود و ترک آن دلیل محکمی می طلبید

جی5 لاین: روزی آبراهام لینکلن در مجلس سنا با دیگر نمایندگان در حال بحث بودند که از پنجره مشاهده نمود که بچه خوکی در جوی آب گیر کرده است. لینکلن ضمن پوزش از نمایندگان مجلس […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

معلم یک کاغذ سفید با لکه سیاه را به تخته چسباند

جی5 لاین: کوفی عنان خاطره زیر را از دوران تحصیل خود بازگو نموده است: روزی معلم ما با کاغذی وارد کلاس شد و آن را در وسط تخته چسباند. کاغذ سفیدی که لکه سیاهی در میان […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

App جی5 لاین

سلام دوستای عزیزم خوشحالم که همچنان در کنار ما هستید … مطالب رو میخونید و نظر میدید … خلاصه ما رو توی این سفر تنها نذاشتید … برای راحتی شما App جی5 لاین رو ساختیم با […]

ادامه مطلب

یکی از سربازان شروع به خواندن آواز کریسمس کرد

جی5 لاین: در دسامبر سال 1914 و در خلال جنگ جهانی اول، ارتش های آلمان، فرانسه و بریتانیا در منطقه ای در بلژیک در حال جنگ بودند که فرمانده های ارتش هر سه کشور تصمیم […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب