شجاعت را از ترس تان قوی تر کنید!

جی۵ لاین:در یک نیمه شب، یکی از روستائیان دهکده ای کوچک از عیادت یکی از اهالی دهکده ی مجاور که خانه اش چند فرسخ آن طرف تر بود، باز می گشت. او مجبور بود برای رسیدن به خانه اش، از جاده ی بسیار تاریکی عبور کند که به داشتن مارهای خطرناک و زهرآگین شهره بود.مرد بیچاره که وحشت زده بود، با هر گامی که به جلو بر می داشت در این فکر بود که « اگر ماری سر راهم قرار بگیرد، چه کاری انجام دهم؟» حتی فکرش هم تمام بدنش را به لرزه می انداخت. یک دفعه، چیزی بزرگ و ضخیم را دید که وسط جاده قرار داشت. ناخودآگاه فریاد زد:« مار، مار، کمک کنید! الان این مار مرا می کشد!» سپس پا به فرار گذاشت. یکی از روستائیان که از همان اطراف می گذشت، صدای آن مرد را شنید و به سرعت به سمت او دوید. وقتی به انجا رسید، پرسید:« چه اتفاقی افتاده؟» مرد با ترس در حالی که می لرزید، با دست وسط جاده را نشان داد و گفت:« آنجا یک مار بزرگ است.» آن مرد روستایی که فانوس در دست داشت، با احتیاط به سایه ای که وسط جاده قرار داشت نزدیک شد و با فانوس روی آن را روشن کرد… آن سایه، فقط یک طناب ضخیم بود! مرد فانوس به دست گفت:« آرام باش! هیچ ماری اینجا نیست. فقط یک تکه طناب اینجاست. این ترس توست که باعث شده ذهن و را فریب دهد.»

نتیجه:
زندگی پر از طنابهایی است که مار به نظر می آیند و ممکن است سر راه ما گذاشته شوند تا میزان جرات و شجاعت ما را محک بزنند و روشنی ذهن ما را تقویت کنند.
یک اصل و قاعده ی ماوراء طبیعی وجود دارد که می گوید:« ترس ها همان شواهد دروغین هستند که ظاهرا واقعی به نظر می رسند!»