لیوان را زمین بگذار!
جی۵ لاین:استادي در شروع کلاس درس ، ليواني پر از آب به دست گرفت . آن را بالا گرفت که همه ببينند . بعد از شاگردان پرسيد : به نظر شما وزن اين ليوان چقدر […]
جی۵ لاین:استادي در شروع کلاس درس ، ليواني پر از آب به دست گرفت . آن را بالا گرفت که همه ببينند . بعد از شاگردان پرسيد : به نظر شما وزن اين ليوان چقدر […]
جهت دانلود داستان صوتی “عقاب به سبک مرغ” کلیک نموده و این داستان را با بلوتوث به دوستتان هدیه دهید. حجم فایل:1:12 KB مدت زمان فایل 1:38 ثانیه چنانچه قادر به شنیدن داستان های صوتی نیستید […]
جی۵ لاین:پانزدهم ژوئن بود و من تا دو روز دیگر وارد سن سی سالگی می شدم.وارد شدن به دهه های جدید از زندگی، کمی نگران کننده بود! چون می ترسیدم که بهترین سال های زندگی […]
جی۵ لاین:در روزگاران قدیم مردی از دست روزگار سخت می نالیدپیش استادی رفت و برای رفع غم و رنج خود راهی خواستاستاد لیوان آب نمکی را به خورد او داد و از مزه اش پرسید؟آن […]
جی۵ لاین:گروه کر مدرسه ای برای اجرای کنسرت در مرکز شهر آماده شده بود. هوا خیلی سرد بود. چند ساعتی در آن هوا منتظر ماندند. مردم جمع شده بودند، رهبر ارکستر برای رهبری گروه در […]
جهت دانلود داستان صوتی “قدرت بخشش” کلیک نموده و این داستان را با بلوتوث به دوستتان هدیه دهید. حجم فایل:1:45 KB مدت زمان فایل 2:07 ثانیه چنانچه قادر به شنیدن داستان های صوتی نیستید مرورگر خود […]
جی۵ لاین:مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود…کشاورز به او گفت که برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد میکنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها […]
جی۵ لاین:روزی در محفلی هر کسی معمایی می گفت و حل آن را از دیگران می خواست. نوبت به ملا نصرالدین رسید. گفت:« این چه پرنده ای است که از انواع مرغ خانگی است، سحر […]
جی۵ لاین:در یک شب سرد پاییزی، پروانه ای پشت پنجره ی اتاق پسرک آمد و آرام به شیشه زد… تیک! تیک! تیک! پسرک که حسابی سرش گرم بود، برگشت و دید یک پروانه ی کوچک […]
جی۵ لاین:خوابيده بودم؛در خواب كتاب گذشته ام را باز كردم و روزهاي سپري شده عمرم را برگ به برگ مرور كردم .به هر روزي كه نگاه م ي كردم ، در كنارش دو جفت جاي […]
جی۵ لاین:در سمیناری به حضار گفته شد اسم خود را روی بادکنکی بنویسید.همه اینکارو انحام دادند و تمام بادکنک ها درون اتاقی دیگر قرار داده شد.اعلام شد که هر کس بادکنک خود را ظرف 5 […]
جی۵ لاین:با خدا خلوت کرده بودم. بی مقدمه از او پرسیدم:« خدایا! لطفا حقیقت زندگی را با یک مثال ساده به من نشان بده.» خندید و گفت:« زندگی مانند یک سرسره است! عده ای آن […]
جی۵ لاین:چنین آورده اند که مردی به نزد رامانوجا آمد. رامانوجا یک عارف بود، شخصی کاملا استثنایی، یک فیلسوف، و در عین حال یک عاشق، یک سرسپرده.مردی به نزد او آمد و پرسید: “راه رسیدن […]
جی۵ لاین:پسری جوان از شهری دور به دهكده شيوانا آمد و به محض ورود به دهكده، بلافاصله سراغ مدرسه شيوانا را گرفت و نزد او رفت و مقابلش روی زمين مودبانه نشست و گفت: “از […]
جی۵ لاین:کشاورزی که برای درو کردن گندم هایش به مزرعه رفته بود، پس از کمی کار احساس خستگی کرد و گوشه ای دراز کشید و به خواب رفت. در همین زمان « شانس» که از […]
جی۵ لاین:همه مدادرنگیها مشغول بودند…به جز مداد سفید!هیچ کسی به او کاری نمیداد…همه میگفتند: “تو به هیچ دردی نمیخوری!!!”یک شب که مدادرنگیها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند، مداد سفید تا صبح کار کرد…ماه کشید،مهتاب […]