آنها با ذوق درباره داستان و قهرمانان فیلم صحبت می کردند

جی5 لاین: زمانی که نوجوانی بیش نبودم با پدرم همراه شدم تا به سینما برویم. فیلم خوب و پرفروشی را انتخاب کردیم و در صف طویل خرید بلیط پشت سر یک خانواده ایستادیم. این خانواده شامل هشت بچه بود که شاید همگی زیر دوازده سال داشتند و با نظم و ترتیب خاصی دو به دو پشت سر پدر و مادر خود ایستاده بودند. لباس های گرانقیمتی به تن نکرده بودند ولی سر و وضع مرتب و تمیزی داشتند. آن ها با ذوق خاصی درباره داستان فیلم و قهرمانان آن صحبت می کردند. به نظر می رسید که اولین بار است که فیلمی را در سینما می بینند و این برای سن اندک آن ها هیجان انگیز بود. پدر و مادر هم پیشاپیش بچه ها دست در دست یکدیگر با غرور ایستاده و منتظر نوبشان بودند.

نوبت به آن ها رسید. خانم فروشنده از مرد پرسید که چند بلیط می خواهد. مرد با افتخار پاسخ داد: لطفا هشت بلیط برای بچه ها و دو بلیط برای بزرگ تر ها.

خانم فروشنده بهای بلیط را اعلام کرد. با شنیدن بهای بلیط زن و مرد به هم خیره شدند و سپس به بچه ها نگریستند. مرد بار دیگر از فروشنده خواست که قیمت بلیط را اعلام کند. آن مرد پول کافی برای خرید بلیط به تعداد اعضای خانواده نداشت. دستانش شروع به لرزیدن کرد. زن سرش را به پایین انداخته بود. چطور می توانستند به فرزندانشان که با این شوق و ذوق منتظر دیدن فیلم بودند بگویند که پول کافی برای رفتن به سینما نداریم؟

پدرم که جریان را دید دست در جیب خود کرد و یک اسکناس 20 دلاری به زمین و نزدیک پای آن مرد انداخت. بر روی شونه های مرد زد و گفت: مثل اینکه این پول برای شماست. دیدم که از جیبتان افتاد. سپس خم شد و 20 دلاری را در دستان مرد قرار داد.

باید بگویم ما نیز در آن زمان آنچنان ثروتمند نبودیم. مرد ساکت به چشمان پدرم خیره شده بود. او مطمئنا جریان را می دانست. مطلع بود که این اسکناس مطلق به او نیست. در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت: متشکر! واقعا ممنونم آقا… شما مفهوم خانواده را می دانید.

من و پدر بعد از آنکه آن مرد برای تمام اعضای خانواده بلیط تهیه کرد به خانه برگشتیم. آن روز به سینما نرفتم اما از لذت بیشتری برخوردار شدم.

جی5 لاین . کام
منبع اصلی: کتاب غذا روح / جک کنفیلد – مارک ویکتور هانس/ عباس چینی-شهلا ارژنگ/ نشر پیکان
منبع تصویر: Cinema City
بازنویسی و انتشار: حوریه جعفری

• چه کسی این اسکناس را می خواهد؟
• سارا برای خرید هدیه عید نوروز به میزان کافی پول نداشت
• اجازه می دهید سگ خود را به هتل بیاورم؟
• این خودپردازها هم که همیشه خرابن

هر روز، ساعت ۷ صبح یک داستان مثبت در جی۵ لاین منتشر خواهد شد، اگر می خواهید روزی یک داستان انرژی بخش به ایمیل شما ارسال شود، صفحه “فیدبرنر” را مطالعه فرمایید!