مطالب مرتبط با پنجره

شب عید بود و آن ها هیچ پولی نداشتند

جی5 لاین: زمانی که آنتونی رابینز کودکی بیش نبود خانواده اش وضع مالی خوبی نداشتند. پدر و مادرش سخت کار می کردند اما درآمدشان در حدی نبود که بتوانند به راحتی زندگی نمایند. یک سال […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

می خواهم بدانم راز موفقیت چیست؟

جی5 لاین: پسر جوانی بود که بسیار علاقه داشت راز موفقیت را بداند. به او گفتند در کوهستان پیرمرد حکیمی زندگی می کند که می توانی راز موفقیت را از او بپرسی. پسر به سوی […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

خدا پشت پنجره ایستاده

جی۵ لاین:جانی کوچولو با پدر و مادر و خواهرش سالی برای دیدن پدربزرگ و مادربزرگ رفته بودن به مزرعه. مادربزرگ یه تیرکمون به جانی داد تا باهاش بازی کنه. موقع بازی جانی به اشتباه یه […]

ادامه مطلب

آن سوی پنجره

جی۵ لاین:در بیمارستانی، دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند. یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعدازظهر یک ساعت روی تختش بنشیند. تخت او کنار پنجره ی اتاق بود. اما بیمار دیگر […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

امتحان فیزیک

جهت دانلود داستان صوتی “امتحان فیزیک” کلیک نموده و این داستان را با بلوتوث به دوستتان هدیه دهید. حجم فایل: MB1:77 مدت زمان فایل 2:35ثانیه چنانچه قادر به شنیدن داستان های صوتی نیستید مرورگر خود را […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

خداوند همه چیز را می بیند

جی۵ لاین: « جانی کوچولو» همراه پدر و مادر و خواهرش « سالی» برای دیدن پدر بزرگ و مادربزرگ به مزرعه ی آنها رفت. مادر بزرگ یک تیر و کمان به جانی داد که با آن […]

1 دیدگاه مفید - ادامه مطلب

سنگی که شکست.

جهت دانلود داستان صوتی  “سنگی که شکست” کلیک نموده و این داستان را با بلوتوث به دوستتان هدیه دهید. حجم فایل: MB887  مدت زمان فایل 1:53ثانیه چنانچه قادر به شنیدن داستان های صوتی نیستید مرورگر خود را به روز نمایید. دانلود […]

1 دیدگاه مفید - ادامه مطلب

فرصت کوتاه

جی۵ لاین:یک شب سرد پاییز یک پروانه پشت پنجره اطاق پسرک آمد و به شیشه زد:تیک!تیک!تیک! پسرک که حسابی سرش گرم بود،برگشت و دید یک پروانه کوچک آنجاست!پروانه با شور و شوق گفت:می خوام باهات […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

هیچ وقت نادیده نگیریم.

جی۵ لاین:پسرک در حالی که از خانه دور شده بود چشمش به شیئی درخشان افتاد که در آن سوی خط آهن جلوه گری می کرد، به دنبال آن رفت تا آن را بردارد. او یک […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

زوج ثروتمندی نبوده و زندگیمان را از صفر شروع کردیم

جی5 لاین: نوزده ساله بودم و تازه عروس. هر روز صبح شوهرم را تا آستانه ی در همراهی می کردم، غذایش را به دستش می دادم و وقتی شروع به رفتن می کرد برایش دست […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب